۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

۶۲۱ مطلب توسط «بهارنارنج :)» ثبت شده است

واقعین چرا؟:|+الحاقیه

واقعا برام سواله مردم دم عید چشون میشه؟:|

یجوری میان خرید انگار بعد عید قحطی میاد!

همینجوردوروز پیش خیابون قدم میزدم یه سر رفتم مانتوفروشیا...

غلغلههه بودا!غلغله هان!یجوری میخریدن فکرمیکنی بعداز عید همه چی نابودمیشه!

اونوقت نگاه میکردم یه جنس بدردنخور پارچش هم ازینایی که یبار شستی اتو کردی باید بندازی سطل آشغالی:|

اونوقت قیمت۱۹۶:|

جالب اینه میخریدن بازم:|

من که چیزی نخریدم امسال..بجز چادرمشکی که اونم۵/۶ماه پیش توی بزرگراه خوردم زمین نزدیک بود برم زیرماشین و به لقاءالله بپیوندم!چادرم به فنا رفته بود:|

اونم با این وضع اقتصادمملکت ضرورتی نداره لباس نو وقتی لباس داری!

حالا هرمغازه ای برید ازدستمال کاغذی گرفته تامانتوشلوار و...چنان میخرن انگار عید که بشه همه چی جمع میشه ازتو بازارا:|


+واقعین به تقلید از هاژمحمود:دی


الحاقیه:اینویادم رفت بگم:))))ازهمش باحال تر قیافه اقایونه همه یه پوکرفیس خاصی ته نگاهشونه:|بنده های خدا کارت با یه سختی میدن به فروشنده:))))ادم دلش کباب میشه براشون واقعا:|

  • ۸ پسندیدم:)
  • ۱۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۲۶ اسفند ۹۵

    آمدم..آمدنم بهر چه بود..

    سلااااااام:)

    هرکی ندونه فکر میکنه بعد از سه سال برگشتم پنلم..

    حالا خوبه هرچندوقت یک بار سرمیزدم:)


    تا فرداشب باشم احتمالا:)

  • ۵ پسندیدم:)
  • ۱۳ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۲۴ اسفند ۹۵

    برید از خدا بترسید :|||

  • ۶ پسندیدم:)
  • ۱۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۲۲ اسفند ۹۵

    عاشق حضرت فاطمه ای؟؟


    میگیم آقا من فدات بشم..

    میریم مراسم توی زیارت میگیم پدرومادرم فدات آقا..

    میگیم من عاشق حضرت فاطمه ام!

     من عاشق خدام!!

    مگه میشه عاشق کسی بود..به خواسته هاش پشت کرد؟!

    بگه فلانی اینکارو بکن نکنی دلم میشکنه..بگی:عاشقتما ولی نوچ!شرمنده دوست ندارم دلم نمیخواد حسش نیست!

    میگی؟

    نمیگی!پس نگو حضرت فاطمه قربونت برم ما انقدر سستیم که توی ساده ترین واجباتمون درجا میزنیم!

    کدوم عشق؟کدوم معرفت!

    بازمیگی امام زمان جونم فدات؟؟

    ماحتی حاضر نیست از یک وجب ازخودمون خوابمون آبرومون حتی لذت نگاه کردن یه عکس بگذریم!

    عشق؟

    تف براین عشق..:)

    نوشتم قبلا زمانی میاد که ما درعین حالی که برزبان ودلمون حب امام زمان جاریه..

    زمانش که برسه شمشیر میکشیم روشون..

    لعنت بفرستیم زیارت عاشورا باشه..

    ولی حواسمون نیست..

    گاهی داریم به خودمون لعنت میفرستیم..

    هیییی

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۹ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۱۱ اسفند ۹۵

    روزنوشت

    1

    اون خانم که براتون تعریف کردم..میگفت پیامبرای ما هرمین و یه بارم گفت ما ایرانیا تمام سال برا عرباگریه میکنیم و..!بازهم حماسه آفرید:|

    اومده میگه ختم قران داریم شما نمیاید!؟میگم براچی؟میگه اموات غریب

    منمثلا؟

    _صدام

    +صدااام؟؟حالاچرا صدام:))))

    _بله خانم پیامبرما گفته حتی برای کافران امتم(!)هم دعا کنید

    :|

    +:)))))چه باحال..من که یادم نمیاد مگه اینکه همین چندوقت به شما وحی شده باشه:)))

     

    2

    دوتا جمله این چندوقت شنیدم منو بردتوفکر..

    1اگرمیخواهید ببینید بعد مرگتون چی میشه,نگاه کنید ببینید اونایی که مردن بعدمرگشون چی شد!هیچی:)

    2خانم ناراحت بود مینالید از مشکلات وسختی ها..اون یکی برداشت گفت:بیخیال بابا!قول میدم۱۰۰سال دیگه یه دونه ازین خبرا نباشه!!حتی تا اون موقع استخوناتم پوسیدن!

     

    3

    اینکه کی مقصر مهم نیست..

    مهم دردیه که توی سینه آدماست..

    هرقدر هم که درگیر روزمرگی ها باشی..هرقدرهم که یادت نیاد..

    اون زخم بازم گاهی سرباز میکنه..

    ویه دل بیقرار راه گلوتو میگیره و باز همون سوال بی جواب:

    چی شد آخه لعنتی؟چرا؟!:)

     

    4

    دلم برای همه تنگ شده. حتی پنل مدیریتم:دی به همین سرعت:|

    الان خودم نیستم اما کامنتا برام فرستاده میشه..به همین برکت:دی



  • ۵ پسندیدم:)
  • ۸ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۱۰ اسفند ۹۵

    چالش زبان مادری



     

  • ۹ پسندیدم:)
  • ۲۳ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۷ اسفند ۹۵

    دست نوشته

     

  • ۵ پسندیدم:)
  • ۱۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۴ اسفند ۹۵

    حماسه ای دیگر:/



    وباز هم حماسه ای دیگر از سمیرا:|

    چندوقت پیش اینستاگرام یه فیلم جالب راجع به پسرکی دیدم که مادرش شهید شده..

    خوشم اومد گفتم برا همه ی دوستان بفرستم..

    هیچی فرستادم بجای اینکه برا هرکدوم بره..یه گروه ساخته شد وهمه عضو شدن:||||

    حالا اینا هیچی..نمیشه اعضا یا گروه حذف کرد مگه اینکه خودشون لفت بدن:||||

    نت وصل شد گذری اومدم نت دیدم یا خدااااا اینجا چه خبره؟؟؟؟؟؟|||||

    بچه ها همه دخترن هیچ:|||یکی ازدوستان وبلاگی بسیار تا بسیار محترم آقا رو هم تو این گروه اشتباها عضو کرده بودم:////

    هیچی شما که جو صمیمانه رو میدونید؟/

    رفتم به تک تک گفتم توروخدا لفت بدید...مرگ من فحش ندید آبرومو ببرید:|||

    نگم از عکس العملاشون واینکه چقد خندیدن و فحشم دادن:|

    خدایاااا:///

     

    ازین بدتر..کلا توشوکم

  • ۳ پسندیدم:)
  • ۲۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۱ اسفند ۹۵

    دلبستگی های زمینی



    میدانی بعضی زخم ها را نمیتوان مرهمی گذاشت..

    آنقدرعمیقند که عفونت تا استخوان رسیده..

    نه میتوان قطع کرد و دل برید..و نه همیشه درد را تاب آورد..

    فقط باید سوخت و ساخت تا آخرین نفس..

    بعضی حس ها مثل یک درخت ریشه دارند در وجودت..

    هرچه بیشتربگذرد بیشتر دلبسته و مبتلا میشوی به ریشه هایی که همه وجودت را فرا گرفته اند..

    اصلا آدمی هیچ..

    سنگی را تصور کن که درختی روی آن رشد کند..حتی اگر فرورفتن ریشه ها دروجودش خردش نکند..

    روزی که قرار باشد درخت را از ریشه بکنی سنگ از هم میپاشد..

    واگر روزی درخت احساسی دروجودت ریشه کرد..

    اگر از هجوم این دریای احساس کم نیاوردی..

    نگذار درختت بمیرد..

    زمین و زمان را به هم بزن اما نگذار..

    چون روزی که مجبورشوی درخت چندساله ات را ریشه کن کنی..از هم میپاشی..

    واگر ریشه های درخت مرده ای که دیگر برای تو نیست در وجودتباقی ماند ..

    ریشه های پوسیده اش..

    کم کم از پا درت می آورد..

    واین اگر ها و اگر ها همان قانون دردناک دلبستگی های زمینیست..


    +مدت هاست که حس و حال دلنوشته نیست..

    مگر اینکه موقع دردودل با دوستی برای توصیف حسی یا وصف بعضی ساعت ها که میگذرند..

    تشبیهی استفاده کنم که بعد کمی پرو بالش بدم بزارمش به عنوان دست نوشته:)

  • ۶ پسندیدم:)
  • ۱۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۳۰ بهمن ۹۵

    روزنوشت


    1

    اگه میخواید فیوز مغزتون بپره و تمام تارهای عصبیتون بهم پیچ بخوره!

    باخودتون شطرنج دونفره بازی کنید:|

    اونوقت معنی ارورserver not foundمیفهمید:|

     

    2

    هفته پیش رفتم باشگاه نمیدونم چیکار کردم کمرم نابود شده..

    شدم شبیه این پیرزن پیرمردا که14معصوم اسم میبرن تا پا میشن:|

    البته بخاطر بدنشستن پشت میزم میشه چون ازصبح تا شب پشت میزم فقط شبا جمعش میکنم پتو زیرپامو صاف میکنم روش میخوابم تا صبح بعد:|

     

    3

    دخترهمسایمون از من بچه تره ولی هیکلن دوبرابر!بعد من هروقت حالم خوب نیست سردردم میاد میگه توچطوری هنوز زنده ای؟:|

    جالبیش اینه ۴فصل سالو واکسن میزنن هرچیزی نمیخورن اما ۳فصل و۳ماه سال سرماخوردن ماهی۲/۳بارم بیمارستانن:|

    اونوقت گوش شیطون کر من نهایت یه باربیمارستانی شدم..دوبارم اورژانس..

    جریان بیمارستان هم  این بود که چهاردبستان بودم با قرمه سبزی کتف راستم سوخت..

    من اونجا گریه میکردم زنه میگفت بازم قرمه سبزی میخوری؟

    ومن با گریهمعلومه که  آره...

    دراین حد شکمو بودم :|


    +بعضی کابوسا چقدر کابوسن:|



     

  • ۹ پسندیدم:)
  • ۱۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۲۸ بهمن ۹۵