صبح رفتیم باشگاه رفتم رو وزنه دیدم به:/۲کیلو لاغرتر شدم:|

خانومه کناریم گفت خوبه که همه چیت خوبه 

مامانم زودتر پرید گفت نگید خوبه,همش دعوا داریم با خانوم غذا نمیخوره:/


امشب عمه دخترهمسایمون میگه شما چرا انقدر لاغر شدی؟

با خنده میگم دیگه خب زندگی فشار زندگی:دی

میگه بزار به زندگی برسی اونوقت چوب خشک شدی میبینمت:|

نمیدونستم زندگی یعنی شوهر:|


دیشب باز رفتم پیش متخصص گوارش البته بعد کلی معطل شدن..بعد معاینه دستشو تکیه داد به صندلیش گفت:

خیلی استرسی و عصبی؟

من:|

بعد زل زد تو چشام گفت:چی میخونی؟

یه لحظه حس معتادایی وداشتم که موچشونو گرفتن:|

اخرش گفت یه کپسول میدم سنگین یکم شبا اول پودرشو نصفه کن بعد کپسولشو بخور دووزش بالاست..

دیدی اذیت نمیشی کامل بخور از چند شب دیگه!

کمکت میکنه کمتر فکر کنی!


عصری به هرکی گفتم باهام بیاد خرید کسی نبود!

خودم یه تنه رفتم:|

البته پوستم کنده شد:|

به زودی با عکس بهتون.نشون میدم دارم زندگی چگونه سر میکنم:/