دیشب صدای خنده دو رهگذر می آمد..

یکیشان از دلهره هایش میگفت و یکی دیگر میخواست دلش را قرص کند که کنارش میماند..

امشب صدای تک آژیر آمد..

کوتاه..

شناختمش..

این صدا یعنی من آمدم..بیا پشت پنجره تا در تاریکی شب هم که شده باز ببینمت..

فکرم به دخترک پنجره کناری میرود..

با ذوق حتما سمت پنجره, رفتن که نه پر کشیده..

ومنی که پشت میز نشسته ام و از تصورشان لبخندی بر لب دارم..

بس است..

کجای درس بودم؟

Purpose

Audience

Topic

پیش خودم میگویم

چه میخواهم هدفم چیست؟

مخاطب یا شنونده؟

عنوان...دردم چیست؟؟


میبینی همینش خنده دار است..

مقابل هرسه خالیست..

وسه نقطه هایی که...

میدانی مدت هاست که میگویم فصل سرما آمده واین پنجره باید بسته شود..

ولی دستم به بستنش نمیرود..

خودآزاری عجیبیست نه؟




+بعداز دوماه باز دفترمو برداشتم,هرچند که نمیخوانی,هرچند که نمیشنومت.اما باز نوشتم..