_وای سمیرا چه هلویی شدی!

+بودم!

_اوه برو ببینم بچه پررو..بچه ها امروز سمیرا معلومه اعصاب نداره طرفش نرید من اینو میشناسم ازمن گفتن بود,

الان مثل باقی روزا مهربون و خوش خنده نیستا!میبلعه!

بچه های سال پایینی یکم ازم فاصله گرفتن با حالت تصنعی ترس..

پوزخند زدم زل زدم بیرون

+نمیری یاسی!

_نمیمیرم من تا حلوای تو یکی رو نخورم نمیمیرم!



+پنجشنبه میرم هفتمش..نه برای خوردن حلوایی که میخواست زودتر بخوره ولی عمرش کفاف نداد!


چقدر این چندوقت آهنگی خفگی با حالم هماهنگه..

تن من رگ نداره!تیغ نزن!





دریافت