چند وقته یه حالیم..

بد نیستم ولی انگار چیزی هم خوبم نمیکنه..

نه دلم میخواد حرف بزنم نه کسی حالمو بپرسه..

چون مدت هاست یاد گرفتم تحت هرشرایطی بگم خوبم و سعی کنم خوب باشم..

چون دراون صورت از حوصله خارجی:)

دلم نمیخواد حرف بزنم اینجور وقتا..برعکس شخصیتم عجیب ساکت و کم حرف میشم..

اما..

هنوزم دلم میخواد این موقع ها یکی برام حرف بزنه..یکی که نصیحت نکنه..حرف الکی نزنه..

واضح تر بگم یکی که بلد باشه چی بگه..

شایدم یکی که سرمو بزارم رو پاهاش وغرق درسکوت درتضاد با روحیاتم خیره بشم به نقطه ای که تا وقتی آغوش خواب منو در برمیگیره برام قصه بگه..

بی هیچ سوالی بی هیچ چرایی ..

ومن تمام مدت..سراپا گوش باشم وگوش..