بعضی آدما با اولین نگاه تو دلت میشینن..

انگار با چشماشون بهت لبخند میزنن..

بعضی آدما نیاز به حرف زدن ندارن..ازهمون تلاقی چندثانیه ای نگاه هایی که سعی میکنیم حاشا کنیم کلی حرف میزنیم..

بعضی ادما هم هستن که هیچوقت میلی به کشفشون نداری حتی اگر هرروز ببینیشون..

اما بعضیا رو هرچند کم ببینی،هرچقدرم دور باشن،هرچقدر غریبه..اما هربار حس میکنی با تارو پودت میتونی روح عریانشونو لمس کنی..انگار از نگاهش میتونی حس دفن شده درونشو حس کنی..

از لبخندش تمام حرفای نگفتشو میفهمی..

انگار روحت بی اجازه حصار تنهاییشو شکسته و باروحش عجین شده و برگشته تو تنت..

انقدر عجین که حس کنی که حتی از غم پنهان حرفاش بغض داری


+فی البداهه

بخش اخرش مخاطب داره گرچه همه بخشاشو که می‌نوشتم یاد یک نفر میوفتادم البته خنده دار بنظر میاد اما مخاطب بخش اخرو نمیشناسم حتی نمیدونم کیه چه شکلیه:)