هیچوقت درک نکردم واژه ی نمیرسم رو..

وقتی کسی که دوست داره برات وقت نداشته باشه..

یعنی یه ادم توی 24ساعت روز برا ادمی که دوسش داره قد یه حال و احوالم وقت نداره؟حتی درگیرتریش

مسخرست..

یا آدمهایی که مراسمهای مهم یا کوتاهی که وقتیم نمیگیرن رو نمیرن چون درس دارن..

تمام وقتایی که جلسات روضه خونه همسایمونو میرم و میبینم دخترای همسایمون نمیان نیم ساعتو حتی

که درس دارن کار دارن خسته ان،تعجب میکنم،میانگین فعالیت و کارشون یک دهم منم نیست(با اغراق البته)

وقتی سردرد دارم و یه روز دوتا امتحان دادم سه گرسنه میرسم خونه ولی خودمو میکشونم باشگاه..

بعد میشینم پا درسم و بگن امشب مراسمه میرم نیم ساعت رو..

شبم گرچه مثل جنازه میوفتم..

یا وقتی میفهمم فردا آرایشگاه میخواد مبحث مهمی درس بده تمام سعیمو میکنم که تا نیم ساعت قبل امتحان جور کنم برم..

و آدمایی میبینم که حالشون نذاشته از تو رخت خواب پاشن دل درد بودن دوهفته دیگه امتحان داشتن چه میدونم دیشب دیر خوابیدن سردردن و ماشین نداشتن که بیان

یا کار داری چند بار بهشون زنگ میزنی خسته ان ،سرما خوردن،پا دردن وبعدشم نمیپرسن چی شد کارت چی بود

اونوقت من بخاطر تمام چندصبحی که تا8/8:30تو رخت خواب بودم احساس بی خاصیت بودن دارم و حس تلف کردن

میدونید..آدما وقت دارن تو زندگیاشون..

منتهی اگه ادعای دوست داشتن دارن و قد یه حال و احوال توی روز براتون وقت ندارن..

اگه جایی رفتین برای مدت کوتاهی و مکررا بهانه ی کارای عجیب آوردن برای نیومدن

بدونین دلشون باهاتون نیست

بدون شوقی برای بودن تو اون مکان ندارن

یا حداقل تو اولویت هاشون نیست..

خودمونو خودتونو با بهونه هایی که میارن که میشنویم  که میاریم و میگیم گول نزنید:)