۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

#همنشین بد

دوست بد میگنا..همینه!

دیروز منو اغفال کرد گفت  فردا بیا دانشگاه کلاسه غیبت میخوره اووفه جیزه أخه:/

دوتا اولی لغو شدن:/کلاس بعدیم۳:۳۰الان تو,سایه نشستیم پوکرفیس:|

چه وضعشه


#خدا خفت کن

#الان خواب بودم

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۱۳ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۲۹ آبان ۹۵

    بغض های پنهان


    این روزها دلم محتاج غریبی است..

    که در فریاد سکوت بیراهه ها..

    جایی درست در بن بست بی کسی..

    مرا دریابد..

    و من را که از فرار ناممکن بن بست ها عاجز مانده ام..

    در آغوش گیرد..

    تا حکم پایان این سکوت تلخ تنهایی..

    باشکستن غرور درچشمانم همراه شود..

    غرور ترک خورده ای که مدت هاست در انتظار فروریختن است..

    ورهگذری که غرق درسکوت..بی هیچ کلامی..وحتی زخم زبانی.. مرا در آغوشش نوازش کند..

    آخ دلم چه کودک شده ای..

     چه سر دل هایمان آورد دنیا..

    بی صدا..ذره ذره کنار کسانی که عاشقانه دوستشان داریم..

    جان میدهیم..پر پر میشویم..

    آه ای شهر غم زده..

    از کجای این خراب شده بغض های پنهان شروع شد؟!

    نفرین بر فاصله ی آغوش تا آغوش وغربت بی کران دل ها..

    اینجا..

    در بن بست بی کسی ها..

    میان هق هق بی صدای دلم..

    و نبض احساسی که کند میزند..

    کاش..کاش قبل از جان دادن...

    مرا دریابی..



    +آدم گاهی دلش میخواد بعضی دست نوشته هاشو چندباره بخونه..ببخشید اگه تکراریه..





  • ۹ پسندیدم:)
  • ۹ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۲۸ آبان ۹۵

    #سرویس شد:|


    گیج ندیدید ملت!!

    کلوچه رو فوت کردم چاییمو یه جا دادم بالا:|

    چقد ناشکرید آخه؟!:|

    آخه تا کی؟!

    حتما باید دهنتون سرویس شه؟!:|


    #نفس کششش

    #فوت کن فوت!

    #حسن خطرناکه حسن

  • ۱۲ پسندیدم:)
  • ۱۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۲۶ آبان ۹۵

    خدایا؟!



    خدایا؟!میشود باران ببارد؟!



    +این چه دردیست که به جانم افتاده

    #خوبم

  • ۹ پسندیدم:)
  • ۱۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۲۶ آبان ۹۵

    اینگونه کلاس منهل میشود:دی


    _بریم؟!

    +بریم..بچه میترسونی؟!پاشو اتفاقا امروز سرم درد میکنه حوصله کلاس ندارم..

    _واقعا بریم؟!

    +آره دیگه پاشو کیفتو بردار تا دم در برو منم پشتت میام فکر کردی میگم نه نریم؟!

    _نه باهم بریم..

    کیفمو برداشتم پاشدم انداختم کولم..یه نگاه به پشت سرم کردم دیدم همه دارن نگام میکنن..

    یهو کل پسرای ردیف کناریم قیام کردن بعد من اونا هم کیفاشونو برداشتن..

    دختره که فکر نمیکرد من حتی بگم آره و حالا هم که همه بلند شده بودن هنگ پاشد..

    هیچی دیگه کلاس تعطیل شد:دی


  • ۷ پسندیدم:)
  • ۱۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۲۴ آبان ۹۵

    برای یک مترسک...

    خیلی وقته تو فضای بلاگستانم وهمه ی افراد اینجا دوستامن..خصوصا اون دسته از بلاگرا که خیلی وقته میشناسمشون..بودنتون تو روزای سخت زندگی خودش یه جور قوت قلب..واگه یه روز برید..

    امروز با دیدن پست مترسک دلم گرفت..نمیدونم رفیق جانمون چی ناراحتش کرده بود وما دوستای خوبی نبودیم تا تو غمش شریک شیم..

    فقط امیدوارم حال دلت خوب شه.. اینو از خدا برات میخوام خالصانه..

    وبدون از رفتنت خیلی بیشتر از اونچه تصور کنی ناراحتیم..خیلی:)

    امیدوارم زود برگردی رفیق زود زود:)


    +دلمان خفن گرفته..چقدر چندوقته عزیزامون میرن:)چقدر گاهی زود دلمون میگیره درحد یه بغض شدید..یا اشکایی که بی اختیار و درکمال تعجب توی جمع میان..شاید چون به عشق شادی دوستای مجازیه که رو غم و تلخی زندگی چشماتو میبندی..کی میدونه تو زندگی هرکدوممون گاهی غم چطوزر راه نفسمونو تنگ میکنه وبودن این دوستای خوبه که آرومت میکنه..

  • ۷ پسندیدم:)
  • ۸ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۲۲ آبان ۹۵

    تو ذوق بچه نزن:/+الحاقیه

    تارا:تو استقلالی یا پرسپولیسی؟!

    _هیچکدوم.اصلا فوتبال نمیبینم!

    +یعنی چی؟!آبی یا قرمز؟

    _آبی

    +خاک توسرت:/آدم نباید تو ذوق یه بچه بزنه متاسفم برات


    +همین الان:دی


    الحاقیه:

    من:عمه جان این استاده خیلی رو مخه..

    تارا:آقا تو مگه مخم داری؟!

    :|

  • ۹ پسندیدم:)
  • ۱۰ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۲۰ آبان ۹۵

    اینا آدم نیستن:|به همین برکت:))



  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۱۹ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۲۰ آبان ۹۵

    بچه مال کیه؟!:))

    1

    استاد(خیلی استاد باحالیه)خطاب به یکی از پسرا:بچه انقد حرف نزن داری عصبانیم میکنی!!!

    یکی ازپسرا:این بچه مال کیه؟!:)))

    _یعنی اوف برتو


    2

    استاد:یکی از دلایل پایدار موندن زندگیا...

    _استاد مهریه است!!!

    استاد:|

    _جدی میگم استاد از ترس مهریه است اگه مهریه نبود من خودم به شخصه۱۰تا زن طلاق داده بودم..والا استاد..بد وضعیه :|


    3

    استاد:تصورکنید یه دختر خوب رو همه ویژگی هاش خوب و متعادله خوش رفتاره..

    ویه دختر که اخلاقش خوب نیست زود ازکوره درمیره حرف حرف خودشه..

    خب کدوموانتخاب میکنید؟

    پسرا:اولی

    استاد:حالافکر کنید اولی زیاد از لحاظ مالی خوب نیست اما دومی ازخانواده پولداریه..

    _راستش استاد الان که فکر میکنم میبینم ما اشتبا زدیم دومی بهتره

    +راست میگه استاد اصلا زن بداخلاق نباشه که زن نیست..زن خوش اخلاق میخوایم چیکار؟!

    *اصن استاد صدام حسین باشه پول داشته باشه من راضیم

    _قربون داداش مبارکه خودم کت دامادیتو بپوشم واست

    *مرسی داداش ان شاالله نفر بعدی خودتی..

    استاد:

    |:


    +بازهم:دی

  • ۶ پسندیدم:)
  • ۱۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۱۸ آبان ۹۵

    روزنوشت

    امروز صبح نزدیک بود به سرنوشت اون دختر بیچاره ای که پارسال جلو دانشگاه مرد دچارشم..

    تو بزرگراه از کیفش چیزی افتاد وتا اومد برداره خوردزمین یه ماشین زد بهش و از روش رد شد..

    نزدیک چراغ از ماشین پیاده شدم اومدم رد شم چراغ سبز شده بود ماشینا دوربودن..

    یهو یه ماشین باسرعت پیداش شد..سه گام بلند کافی بود تا از خطر تصادف درامان باشم و از جلو ماشین برم کنار..

    اومدم تند حرکت کنم ورد شم ازجلوی ماشین که با برداشتن گام اول به شدت لیز خوردم و پخش زمین شدم..

    اصلا ندیدم ماشین چجوری ازکنارم رد شد..

    به خودم اومدم دیدم رسیدم اونطرف خیابون وکف دستم میسوزه ودانشجوها ریختن دورم..

    دختر سالمی؟

    خدابهت رحم کردم!

    جاییت درد نمیکنه؟

    ومن فقط یه لحظه همه چیز اومد جلوی چشمام..اتفاق تلخ جمعه..

    این چندروز..

    امروز صبح که یهو تصمیم گرفتم ست لی بپوشم و کفشای اسپرت لی بپوشم که کفشون صافه باعث شد لیز بخورم

    برعکس همیشه ایندفعه به چراغ سبز خوردم..

    ووقتی خوردم زمین..

    اگه راننده تغییر مسیر نمیداد سریع اولین برخورد برخورد سپرش با سرم بود باسرعت زیاد ودرمرحله بعد رد شدنش از روم..

    یه لحظه بود..

    اما ترس داشت حتی مرگش مرگ قشنگی نیست..



  • ۸ پسندیدم:)
  • ۱۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۱۷ آبان ۹۵