1

سرماخوردگی خراست به معنای واقعیه کلمه خر است..

مثل ِ همیشه ازخواب پامیشم میرم سرکتابا اما ازشدت بیحالی برمیگردم به تخت..

ازون بدترخونه شه شده آشغال دونی الان دارم تمیزش میکنم خاله پا انداخته روپا بازی میکنه تلویزیونم تا ته صداش بازه..

برامنی که الان۳ساله روهم۲۴ساعت تلویزیون نگاه نکرده قطعا این صحنه عصبانی کننده است..

داداشمم که به غیراز ریخت وپاش کاره دیگه ای نمیکنه..:|


2

تصور۱۰روزی که بابا مامان میرن مشهد و خاله اینجاست عصبیم میکنه,من با خالم دقیقا دوقطب مخالف اخلاقی هستیم..

بدتر اونکه یکی بهم بگه این کاروکن..ازینکه یکی بهم دستور بده متنفرم..


3

واسه امتحان ترم دونفر دونفر باید هم گروه میشدیم این وسط من ازهمه درگیرترم و دختره به من رو زدچون تعدادمون فرد بود یک نفر باید پارتنر2نفر میشد

 و ازونجایی که همیشه دلش میخواد بهم نزدیک شه و حتی سفره دلشو پیش من باز کرده و باکسه دیگه تو دانشگاه رابطه نداره قبول کردم..

تصور کنید من توی یه موضوع باید دوجورحفظ میکردم حالا روز امتحان الکی الکیا هیچیش نبود پاشد رفت

بااینکه گفتم بمون گفت حالم خوب نیست سرما خوردم..

وبعدم پشیمون شد حالا شنبه باید امتحان بده ومنم باید برم باهاش شیطونه میگه نرم تا انقد ضعیف بارنیاد!!

اون الکی پاشد رفت منکه الان تکون میخورم همه بدنم از ضعف میلرزه و صبحا ازگلودرد چیزی نمیتونم بخورم باید برم..وباز تمرین کنم اه!!!

ازون بدتر شنبه..:(


4

تلویزیون داره تهران مراسم نشون میده یعنی میشه بشینم پاش ببینمش؟اصلا ازکجامعلوم الان تهرانه؟!چقدر من احمقم هییی