یه قرص رو زمین افتاده بود..

مادربزرگ برش داشت خورد..

گفتم چرا میخوری؟اصلا میدونی چیه این؟

گفت:ننه من همه جام درد میکنه بالاخره برای یه جام خوبه..



+متن از من نیست!

+امروز موقع اومدن باز دست و پیشونی مادربزرگ بوسیدم..باز شروع کرد برام دعا کردن,الهی به حق حضرت زهرا خوشبخت شی,حضرت ابوالفضل دستتو بگیره..علی اکبر امام حسین نگهدارت مادر..الهی...

همونجور که کفشامو میپوشیدم تو دلم گفتم چندساله دعام میکنی هربارمیام دعام میکنی,ولی...افکارمو پس زدم شلوار روی کفش مرتب کردم ورفتم..