ادمی نیستم که رو بندازم..

واگر رو بندازم کلی معذبم و به کسی رومیندازم که خیالم راحت باشه بد برخورد نمیکنه!

با کلی دنگ و فنگ عمه قبول کرد مدلم بشه!انقدر پول داره که بره بهترین جا و براش مهم نباشه مدل من شدن!

دوبار سر کارای دانشگاهم به لطف اونا درس گرفتم وگرنه کلی دوندگی بود و اخرش هیچی!

اول مربی گفت عصرارو راه میندازیم به عمه گفتم عیب نداره عصر اخر سال میبرمت

بعدش که زد گفت عصرا قبل عید نه!

هفته پیش گفتم عمه میبرم کلی هماهنگ کنه مرخصی بگیره که مربی گفت خبرت میکنم یادش رفت!

قرار بود این هفته بیارم

به عمه زنگ زدم هماهنگ کرده برا مرخصی حالا میگم چه شماره رنگ بگیرم براش میگه فردایی که میشه امروز ارایشگاه تعطیله!

خون خونمو میخورد کلی جلو خودمو گرفتم نشورمش افتابش کنم!با اینحال حالیش کردم من خر نیستم!

اونم دست پیش گرفت پس نیوفته!

علنا پرو پرو دروغ ردیف کرد!

حیوان نباشیم یه غلطی میکنیم پرو پرو هم پا زبون درازی نکنیم!

 صبحی با این حالا خرابم نشد برم باشگاه اما گفتم بخاطر عمه حتی غش کنمم میبرم که این شد!

الان نشستم سر سفره صبحونه یه لقمم نمیتونم بخورم!ساعت10:16

کلی کار دارم!عصری فاطمه میاد رو موهاش کار کنم

1/3دانشگاهم خونه بهم ریخته!

تو فکر عمم!

خشمم به این مربی بیشعور که قراره تاکی تحملش کنم!

نمیتونم باهاش کنتاکت شم چون کارم پیشش گیره اذیتم میکنه!

ازین عصبیم که کلی بدو بدو دارم هرترم چندواحد عقب میمونم دارم خودمو خفه میکنم این ترم4تا امتحان تو دوروز دارم که روهم میشن10واحد!!!10واحد

اول میگفت بریم پایین کمد میدم بهتون..من ازرو ناچاری رو حساب حرفش قبل وبعدش کلاس دارم!ازباشگاه صاف میرم ارایشگاه ازونجا هم کول میکنم کلی راه پیاده برم ازادی برم دانشگاه!بعد کول کنم دوکورس غروب از دانشگاه بیام خونه!علنا شبا لهم!له!کمدیم درکار نیست!

فقط وفقط بخاطر اینکه بتونم برم این دوره های کوفتی که 10روز رفت کیش 10روز ترکیه 2هفته تعطیل کرد برا تعمیر فلان روز حالش بد بود اون روز دماغش توگچ بود

اه اه اه!


فقط یه توپ پرم یکشنبه برم جلوش بترکم!بوووم!چی فک کردی اخه پیش خودت!کاش یه ذره شعور داشت اگه حرفی نمیزنم از رو شعوره ولی تو بیشعورتر نشو!