1
وقتی میریم مهمونی انچنانی، عروسی یامراسمی،چادر رنگی بدون کش میپوشم
مامان دوروز پیش گفت:تورو خدا چادر رنگی نپوش،بدون چادر رنگی بیا لباسات که بلندن،همه جا لباس بلند بپوش
+نمیخوام تازه یه سری بحثش شده بود بچه ها میگفتن حتی اگر مانتویی هستین واسه خواستگاری و..چادر سر کنین
_باشه ولی تو نپوش تو نمیتونی بگیری،حتی باباتم میگه چادر رنگی نپوش،میشی شبیه این بچه های5ساله ای که میخوان خاله بازی کنن چادرای مامانشونو میپوشن:|

2
شب عقد دختر عمه عاقد پسر یکی از عاقدای مشهور اینجا بود..
که داداشم از بدو ورودش تمام سرتاپاش انالیز کرد اپل واچ و از گرون ترین مدلای گوشی اپل بلوتوث توی گوشش(بلوتوث دیگه؟)خلاصه یه بند میگفت این عاقدا چقدر پولدارن بیاین دفتر خونه بزنیم..
یک ساعت بعد:بیاین دفترخونه بزنیم
یک روز بعد:بیاین دفترخونه بزنیم
سرچ گوگل:چطور دفترخونه بزنیم؟:|


3
دوسه تا از دخترای فامیل رو پدر همین عاقد خطبه عقدشونو خونده بود.عمو اومد همینو بگه که...:|
+حاج اقا این نوه هام(منظورش نوه ها هم بود اما..)همشون از چیز پدر شمان:|
حاج اقا یه نگاه به ما سه تا دختر و زن عموم  ومادر من کرد گفت بععععهههله:|
حالا دختر عموم زده بود زیر خنده گفت باباشون فوت کرده بابا،
حالا اون لحظه خطبه عقد که همه سکوت کرده بودن درحال دعا صدای ترتر خنده این طرف میومد
یک آبروریزی بود نمیدونید:|نمیدونید:|جالب اینه حالا عمو ول کن نبود بعد خطبه شاهکارشو میخواست به همه بگه:|