1

اجازه بدین من محبوبه رو خرد خاکشیرش کنم

بی مقدمه زنگ زده گوشیشو داده به باباش،

بعد عین این دختر پسرای17/18ساله که بار اول به هم زنگ میزنن خجالت میکشن سکوت میکنن:|

تا یکم به مغزم فشار اوردم حرف زدم

خدا خفت کنه:|

ولی بین خودمون باشه صدا باباش خیلی خوب بود،نگفته بود باباشه فکر میکردم دارم بایه پسره 26/26ساله حرف میزتم:دی


2

داداشم برداشته توی جمع میگه بزارید یه جمله قصار از خواهر گلم بگم بهتون،میفرماید: الاغ به الاغیش (بیشعوریش) شعورش از تو بیشتره!

تقصیر خودشه عصبانیم میکنه:|


3

ای اونهایی که جلو من خودتونو جمع میکنید مثل کبک باد میکنید قیافه میگیرید که خیلی خانم و باشخصیتین

فک کردین خیلی خانومین و من بهتون حسودیم شده؟سخت در اشتباهین

من هنوز مامانم میگه بیا از رو فرشا تو حرم بریم میگم نه از رو سنگا بریم چون میخوام کلش کلش

مثل اسکی خودمو بکشم رو سنگا!

تازه مثل گربه شرک وسط دعای مامانم برا اینکه از تو این خواستگارا یه آدم ایده ال پیدا شه تا منوبده ببره راحت شه از دستم میزنم بهش وگیر که من بستنی میخوام:|

بعله


+بچه ها من مشهدم،خیلی یوهویی:|