1
بچه های بسیجی که تو مراسمامون کمک میدن که حدودا بین سن15/19 دارن توی اینستاگرام یه گروه زده بودن که داداش منم عضو بود، در ادامه پرزیدنت ترامپ و روحانی رو هم عضو کرده بودن و نوشته بودن بچه ها جمع 
😳خودمونیه،بیاین حرفاتونو بزنین سنگاتونو باهم وا بکنین:|


2
صبورا پیام داده با یه اکانت ناشناس و وقتی میگم معرفی کن میگه کیه که همیشه احوال چال لپتو میپرسه؟
میگم خب اینجور نشونه سخته که خیلیا:|
میگه کیه که میگه بی معرفتی؟
فکر میکنین چی گفتم؟
گفتم اینکه سخت تر شد😂:|


3
برنامه داشتم این ترم سبک کنم کارای دیگمو که تا قبل از ارشد برم سراغ مقاله و یه مقاله به اسم خودم بنویسم،
اونوقت این ترم یه6واحد با یه استاد داریم که همین دو جلسه خرد و خاکشیر شدم سرکلاسش،بس که یه بند درس میده تاکید میکنم بدون توقف!.تازه حساب کردم برنامه ورزشیمم از3جلسه به 5جلسه تغییر کرده.اون استادیم که باهاش درمورد مقاله حرف زدم انقدر حافظش خوبه که محاله منو یادش بره:| هر جلسه از نگاهش میفهمم که میگه قرار بود بیای دفترم:|||😩😩


4
داشتیم با فاطمه حرف میزدیم. از مصیبتای خرید جهاز و دوران عقد می گفت،همین حین جواب پیامک تبریکی که به یکی از خانما فرستاده بودم اومد،نوشته بود اگه شمام متاهلی مبارک
نوشتم : نه الحمدلله:|


5
خیلی برام جالبه،هی ناله ی نداریم گرونه میکنیم،ولی خرجای آنچنانی، جدا درک نمیکنم دوستامو که میخوان3.5بدن کلیپ بسازن قبل عروسی جدای فیلم برداری عروسیا!
واقعا چرا؟
اصلا چرا همشونم مردن فیلم برداراشون؟:|