سلام،این دومین باریه که برات مینویسم و میدونم حتی فکرشم نمیتونی بکنی برام نوشتن این نامه یا بهتره بگم اعتراف نامه یعنی تحلیل ذره ذره ی توانم..
نمیدونم از کجا باید شروع کنم،
شاید بهتره ازینجا بگم که همیشه سعی کردم انکارت کنم
خواستم به خودم، به همه ثابت کنم من رو پاهای تنهایی خودم، محکمم.و تونستم ثابت کنم..
نمیخوام ناراحتت کنم ولی خیلی وقتا در عین نبودنت خوشبختم، محکمم.
درس میخونم،ورزش میکنم حرفه های مختلف امتحان میکنم گاهی حتی از دیدن خودم تو آیینه لذت میبرم و به خودم میبالم و به این متفاوت بودن،به این موفقیت های هرچند کوچک افتخار میکنم..
ولی بعضی وقتا..
آه که بعضی وقتا چقدر عذاب آوره نبودنت..
بزار توی خودم نریزم..بزار بگم بعضی وقتا جای خالی آرامش حصار آغوش مردونت شکنجم میده..
که تمام صحنه هایی که بی تفاوت حتی با کراهت ازشون رد میشدم دوروزه فکر و حواس برام نزاشته..
که چندساعت بشینم پشت میزم، زل بزنم یه گوشه و بگم باید الان بودی.
بودی و سرمو میچسبوندی به سینت..
بودی و یه دل سیر نگات میکردم..
بودی و با دستام صورتتو کج و کوله میکردم و به حالت نتیجش میخندیم..
ولی نیستی!نیستی و من دلتنگم و این نفرت انگیز ترین اعتراف برای آدم مغروری مثل منه.
یکی به طنز میگفت دختر است دیگر،ممکنه یبارم باهاش حرف نزده باشی ولی باهات قهر کرده باشه..
آره همینقدر مسخره باهات قهرم.
دو روزه باهات قهرم،دو روزه عصبیم از نبودنت، از آدمای  اشتباهی که اومدن و زل زدن تو صورتم و خندیدن و تو نبودی، عصبیم از حس یاسی که فهمیدم هیچکدومشون تو نبودن حتی شبیهت نبودن ، از یاداوری عذاب آور نگاهای خریداری که برام از عشق و زندگی میگفتن و من مچاله میشدم تو خودم و گیج میموندم و تو نبودی..
و نیستی و من خستم..
خستم..
آره،قهرم حتما آدم نباید اسم یکیو بدونه چهرشو دیده باشهو تاحالا باهاش حرف زده باشه تا بشناستش و قهر کنه

من میشناسمت تو، توی منی و همین کافیه برای این غم
تا حالا پیش خودت فکر کردی این نبودنت یعنی ظلم به من؟
ظلم به خودت؟به قلبم به دلتنگی و اعترافی که غرورمو شکست؟
جواب این ظلم چی میخوای بدی؟


+قطعا با حرفای بیجا و بی مورد شدیدا برخورد میکنم.