توانایی کنترل بر نفس هنر بزرگیه،هیچ راهیم به جز ریاضت کشیدن نداره..

خشمتو کنترل کنی غمتو،علاقتو، ذهنتو، شهوتتو،خوابتو ،خوراکتو

درواقع مقوله آرامش و غم امور درونی هستن،یعنی آرامش مانا آرامشیه که در درون ساخته باشی..

این آرامش مانع از تحریکات بیرونی میشه.. یعنی حسی درونی که نه از محرک های بیرونی آسیب میبینه و نه سرگرم و خوش

که البته گفتم راهی به جز مخالفت با نفس نداره،

چجوری؟مثلا خوابت میاد خودتو مجبور کنی نصفه شب پاشی نماز شب بخونی..

یه غذای خوشمزه هوس کردی و دیدی ولی نخوری

یه فیلم وسوسه برانگیز (قرار نیست مستهجن باشه) بخوای ببینی نبینی

یه چیزیو دوست نداری به کسی بدی و بدی..

درواقع نه از لحاظ مذهبی بلکه خیلی عادی در هر امری با نفست مقابله کنی،دلت میخواد فیلم مورد علاقتو ببینی

ولی خاموش کنیو بری ورزش کنی

یجوری این نفس کلافش کنی تا کنترلش دستت بیاد..

غیر این باشه ضعیفی..

من ضعیفم،

کنترل ذهن یه توانایی فوق العاده است ولی من ندارم..

گاهی از دست خودم شکار میشم..

چیزی که به عینه برا همتونم روشن شده من اشتباه تایپی زیاد دارم!

بی سواد نیستم قواعد می شناسم،املا بلدم ولی در لحظه نمودش غلط میشه، گاهی یه پست بی غلط به دلم میمونه

یه اشتباهات عجیبی در ساده ترین موارد یا دستم میخوره،یا میخواستم چیزی بگم و وسطش پشیمون شدم و اصلاح نکردم،یا دارم یه چیزی مینویسم ذهنم یه چیزی پیشنهاد میده و اینا قاطی میشن

البته عوامل زیاد دیگه ایم داره..یه سر داریم هزار سودا:)

نمیدونم اینارو چرا گفتم.. شاید چون در درونم به اون آرامش نرسیدم..

و این ضعف ها شده عامل این غم یهویی

میدونید یه تعادل درونی لازمه،خیلی لازم