بابا پاشین برین سرخونه زندگیتون..

انقدرنگین کار ندارم خونه ندارم خانواده ها پرتوقعن!

 دوشنبه هفته قبل خواستگاری دخترعمم بودماهم دعوت بودیم..

اول یه سکوتی بود بعدمن عین نقل نشسته بودم وسط دونه دونشونو نگاه میکردم بانیش باز روهمه احاطه داشتم قشنگ:دی بعدهمشونم منونگاه که میکردن من خندم میگرفت اونام میخندیدن اصن یه وعضی:))

ب