۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

۱۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

غر نوشت


1

من هرچقدر هم خودمو خفه کنم و بخورم چاق تر نمیشم:|رو50مونده!چرا؟

چون هر روز کلی راه میرم

پاشنه هام سابید تو کفش:|

هرچی به گوش بابا میزنم فقط سرتکون میده:|


2

دیگه نمیگم فلانی میای!

خودم پامیشم میرم تنهایی آیس پک..مسجد..سلف آزاد..فست فوود..خرید و.  

قطعا دسته جمعی بیشتر مزه میده ولی چقدر بگی و نیان؟


3

دوستام بهم میگن تو ضدحالی..همش انرژی منفی میدی!براهمین همش میزنن تو ذوقم:|

چرا؟چون میگم فلان پسر لوسه

یامیگم هنوز خواستگاری رسمی نیومدن برو عقب بشین..

یا میگن فلانی دیدی میگم شناختمش ولی دفقت نکردم!

یاچون هیچ حس خاصی نسبت به کسی پیدانمیکنم با اینکه کلی اشنا میبینم هرروز!

زینب که میگه اینا همه از بی عرضگیته!:|


+این پست همش غر زدما:|

تازه الان رسیدم دانشگاه فهمیدم کلاس لغوه:|

  • ۱۱ پسندیدم:)
  • ۱۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۸ اسفند ۹۶

    شب نوشت

    1

    با مامان رفتیم خرید

    اومدم ماشین از پارک بیارم بیرون که یه سمند اومد دو دست عقب تر از ماشین جلوییم دوبل پارک کرد

    مامان گفت بوق بزن بره جلو

    منم که ازخدا خواسته هی بوق زدم..اونم هی نفهمید!:|

    تا شیشه روکشیدم پایین صداش کردم

    نگام کرد گفتم اقا میخوام برم بیرون

    بگید وسط خیابون جلو اون همه جمعیت چی گفت؟:|

    _خانم بگیر عقب برو دیگه ازینجا تریلی رد میشه:|

    هیچی شیشه هارو دادم بالا درسکوت رفتم:|


    2

    مامانم عروسک درست کرده برا هفت سین

    کجا درست میکنه؟تو اتاق من دیگه جمعم نمیکنه:|

    بامزه شده..

    برش داشت گذاشت کمد بالایی گفت:عزیززم از سمیرا نترسیا سبیلات میریزن:|


    3

    روز جشن زمان اهدا لوح..کلی استرس داشتم.

    30بار به فاطمه توضیح دادم صدام زدن فیلم بگیر رمزم اینه..

    دستم یخ کرد

    هی انتظار هی انتظار

    که گفتن خب تموم شد حالا همه بیاین بالا عکس بگیریم با لوحاتون:|

    من:|

    دوستم:|

    4/5نفر بودن من جمله خودم که لوح نزده بودن براشون

    نگم براتون محض ضایع نشدن اسممونو صدا زدن لوح دادن رفتیم پایین تحویل دادیم:|

    اینجوری

    ولی خیلی خوش گذشت..چقدر این لباس بهم میومد:دی


  • ۱۱ پسندیدم:)
  • ۱۸ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۵ اسفند ۹۶

    فارغ التحصیلی

    خوشششش میگذره:)))



  • ۱۱ پسندیدم:)
  • ۲۷ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۴ اسفند ۹۶

    و گاهی..


    چند وقته یه حالیم..

    بد نیستم ولی انگار چیزی هم خوبم نمیکنه..

    نه دلم میخواد حرف بزنم نه کسی حالمو بپرسه..

    چون مدت هاست یاد گرفتم تحت هرشرایطی بگم خوبم و سعی کنم خوب باشم..

    چون دراون صورت از حوصله خارجی:)

    دلم نمیخواد حرف بزنم اینجور وقتا..برعکس شخصیتم عجیب ساکت و کم حرف میشم..

    اما..

    هنوزم دلم میخواد این موقع ها یکی برام حرف بزنه..یکی که نصیحت نکنه..حرف الکی نزنه..

    واضح تر بگم یکی که بلد باشه چی بگه..

    شایدم یکی که سرمو بزارم رو پاهاش وغرق درسکوت درتضاد با روحیاتم خیره بشم به نقطه ای که تا وقتی آغوش خواب منو در برمیگیره برام قصه بگه..

    بی هیچ سوالی بی هیچ چرایی ..

    ومن تمام مدت..سراپا گوش باشم وگوش..

  • ۱۴ پسندیدم:)
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۲ اسفند ۹۶