۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

۱۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

هییی روزگار،دردام تو سرت


1
امروز عمه روبردم ارایشگاه بعد موقع برگشت اسنپ گرفتم
وقتی سوار شدیم پراید انقدر داغون بود که قیافم اینجوری شد:|
یهو راننده به عمم گفت یه فیلم امروز دیدم اینجوری بود و هار هار هار:|||
بعد فامیلی ماروکه خونده بود گفتم خانم ق شما اصالتا مال...نیستید؟؟
وتموم مسیر مخ ماارو خورد..عمه هم که دید هم محله ایه شروع کردن به صحبت،
یاد دوستم افتادم گفت یه سری اسنپ گرفتم یه شاسی بلند اومد فکش افتاده بود به قول خودش!خدا شانس بده:|


2
یک سالی میشه حدودا که مرتب یوگا میرم و با مربی صمیمی ایم امروز پاشدم باز مثل همیشه یه ربع زودتربرم از مامان پرسید شما همیشه 9کجا میرید؟؟مامان گفت سمیرا کلاس داره
پرسید:مدرسه؟
مامان:نه دانشگاه:|
مربی بایه محبت و دلسوزیی گفت:عزیزم مگه بچمون دانشجو شده؟
:|


3
این عروسی که هفته پیش رفته بودیم موقع پذیرایی که شد 
میز ما6نفر بودیمبه همه دادن جز من:|شاید باورتون نشه دختر خاله وپسر خاله 2و5ساله ام هم پذیرایی شدن
اونام شروع کردن به خوردن منم حرص میخوردم
میز های کناریم دادن حتی!
که هما پیام داد حالمو بپرسه که با همون حرص گفتم:این فاطمه عروسی که هیچ مجلس ختمم میره خواستگار پیدا میکنه اونوقت اینجا بین این همه ادم منو نمیبینن حتی ازم پذیرایی کنن
هیچی گویا داشته اب میخورده از شدت خنده هلاک شد داشتن یه ساعت می‌کوبیدن تو کمر گردنش خفه نشه:|

4
+این هفته واقعا هفته بدی بود در حدی که یکشنبه به حدی حالم بد بود باشگاه که کار نکردم از شدت بغض هیچی آرایشگاه هم پامو گذاشتم همه گفتن چته!و ازونجایی که من بغض کنم نمیتونم حرف بزنم چون بغضم میشکنه پشتمو کردم و گفتم میشه من برم و اشکام می ریخت و برنمیگشتم کسی نبینه،به قولی دل سنگ  اب میشد که امروز یکی از خانما گفتم سمیرا اونروز چت بود این حالی دیدمت انقدر بهم ریختم بعدش همش میگفتم چش شده بود که انقدر حالش بد بود
تا فردا صبحش یکم حالم بهتر شد و بماند که فردا ظهرش...
خلاصه اینکه تازه امروز یکم حالم خوبه دعا کنید باقیش به خیر بگذره،که روحم جدا خستس از تنش این هفته!


+میخواستم عنوان این جمله رو بزارم یادم رفت،بالحجه کرمانی خوانده شود

  • ۹ پسندیدم:)
  • ۲۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۱۱ ارديبهشت ۹۷

    مرا خراب مپسند بسازم


    مظلومانه تر از همیشه ذره ذره وجودم را دوباره میکاوم چنگ میزنم در آغوش میکشم..

    و با نفس های بریده به سمتت می آورم..

     ببین مرا که جان قدم برداشتنم نیست..

    مثلا به سمتم بیا خودت گفتی صدایم کن تا استجابتت کنم..

    بعد دست های دراز شده ام را ببین..

    از چشم هایم بخوان چقدر شکسته ام..بخوان چقدر خسته ام 

    مرا بساز وجودم را پاک کن از این همه خونابه زخم

    خدایا "مرا خراب مپسند بسازم"



    +کاش یکی بود که میفهمید..که وقتی بهم ریختم کم کم بدون اینکه متوجه شم حالم خراب میشه میفهمید دستامو محکم میگرفت تو دستاش تا به خودم بیام آروم شم..

    +عکس خودمانیم..دانشگاه


  • ۱۶ پسندیدم:)
  • ۱۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۹ ارديبهشت ۹۷

    روزنوشت


    1
    خونمون مورچه بود دوست بابام گفت بیاید سم بزنید
    4/5روز بعد خانواده پدریم دعوت کردیم ولی هنوز بوی سم بود
    شوهر عمم گفت:اینا سوسک کشن یا طایفه کش؟:)))اینجوری اینا نمیمیرنا دفع بعدی من نمیام سم پاش بیارین بزنید 
    صورت خودشون:))


    2
    مرطوب کنندم عطریه وقتایی میزنم میرم کنار خانواده باید دستامو قایم کنم بوش نشتی نده:))چون بوشو بفهمن کلی غر میزنن که ما سردرد میشیم و..:|
    دیروز تو راه بودیم از یه مسیر سبز رد میشدیم که شیشه پایین بود..دستام خشک بود مرطوب کننده زدم
    که مامان خطاب به بابا گفت:وااای میبینی چه بوی خوبی میاد ازین درختا،ادم حالش خوب میشه😍😍
    من😒😒😒


    3
    دقت کردین همیشه تو عروسیا چندتا از دوستای عروس هستن که رفتاراشون شبیه انسان نیست؟:)))
    دیشب عروسی بودیم همه تعبیر جونور داشتن ازشون..
    پسرخاله5سالم هی میرفت میومد میگفت:سمیرا سمیرا اینا چیکار دارن میکنن😲
    منو پسرخاله>ایندریافت


  • ۹ پسندیدم:)
  • ۲۳ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۷ ارديبهشت ۹۷

    حق من حق منه!


    من دانشجوام..منهای مسیری که برای ارایشگاه میرم و روزی حدود4500تومن باید کرایه بدم..

    دو کورس سوار تاکسی میشم وبه مقصد میرسم وبرگشت همینطور!یعنی روزی حداقل چهاربار سوار تاکسی میشم!

    رفت تا آزادی1100از آزادی به دانشگاه1200تومن!

    واین صد تومن دویست تومن پول خردش واقعا دردسره!اونم برا منی که هرروز باید سوارتاکسی شم و اینووظیفه میدونم که حق و کرایشونو کامل بدم!

    وقتی کرایه دانشگاه پول خرد ندارم باقی پولمو100تومن کمتر میدن!

    کرایه شهرک رو ولی اگه سکه صدتومنی نداشته باشی 100تومن نمیگیرن،اما عذاب وجدان میگیرم چون حقشونه!

    تا یه سری پول خردام تموم شد(همیشه از بانک یه پلاستیک سکه میگیرم:|)

    مسیر رفت صدتومنو ندادم اماکورس دوم و برگشت همون مسیر بدلیل پول خرد نداشتن هربار صدتومن کمتر دادن..

    و وقتی خونه اومدم(کورس اخر) هم به تاکسی که کرایش1100بود1200دادم ولی صد تومنشو پس نداد

    ناراحت شدم خیلی!خصوصا چون راننده خودش همیشه تاکید داره صدتومنو بگیره اما صدتومن منو نداد

    صدتومن ارزشی نداره اما منی که هرروز کرایه میدم لازممه..اصلا50تومن حق منه!

    راستش دیگه تصمیم گرفتم پولمو کامل بگیرم امروز که تاکسی برگشت(کورس اول برگشتن از دانشگاه به ازادی1200) صدتومنمو نداد بهش صد تومن دادم و گفتم اگرنداره بگیره و 200تومن بهم بده!

    مهم نیست هرکسی تو دلش بگه این دختره چقدر خسیسه گداست یا هرچی،که از صدتومن نمیگذره!

    مهم اینه که چه صد تومن چه صد هزار تومن حق منه!همونطور که من مواظبم حقشونو کامل بدم



  • ۱۷ پسندیدم:)
  • ۲۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۳ ارديبهشت ۹۷