۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

۶۲۲ مطلب توسط «بهارنارنج :)» ثبت شده است

صندلی داغ


دعوت شده ایم به صندلی داغ

خیلی هم عالی:دی

به من رحم نکنید بپرسید ولی به خودتون رحم کنید:دی


+هیچم تهدید نبود:))


اینجا

  • ۶ پسندیدم:)
  • ۱۰ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۱۱ آذر ۹۵

    چشم سفید


    ماآدم ها از کوه محکم تر و ازشیشه ظریف ترو شکننده ترهستیم..

    آنقدر این تناقض را در زندگی دیده یا لمس کرده اید تا دونقطه خط وار به مانیتور یا صفحه مقابلتان زل نزنید..

    انبوه مصیبت هایی که درزندگی میچشیم و قلبی که گاه میمانی چطور هجوم این همه درد را تاب می اآورد..

    همین اآدم را ببینی گاه با یک واژه چنان میشکند که هزاربارشکسته تر از شیشه های شکسته..

    همه و همه نشان این تناقض عجیب است..

    ازاآن گذشته چشم سفید بودن آدمیست که اعجاب انگیزاست..

    بارها مرگ را در کنارمان حس میکنیم..

    بارها مقابل چشممان میبینیم در اندک ثانیه ای یک آدم که شاید تا چند دقیقه قبل

     در رویای خرید فلان ماشین و مهمانی شبش یا حتی دغدغه های بی شماری که همه هرروز درگیرش هستیم بوده

     و ظرف چندثانیه همه را میگذارد وخودش هم میرود اآن بالا بالا ها..

    وفقط جسمی غرق خون که هر آدمی بادیدنش برای مدتی دلگیر میشود..غمگین میشود..مات میماند حتی بغض میکند

    وخدا میداند اآن بالا بالاها چه خبریست..

    فکرش را بکن ما اآدم ها با دیدن همه ی این ها مرگ ها رفتن ها صحنه های دردناک باز هم عصیان میکنیم وبازهم پدرسوختگی..

    آخ که ما آدم ها چقدر چشم سفیدیم..


    +بعد از دیدن صحنه واژگون شدن یک کامیون نوشتم..خدا بیامرزد راننده مرحوم رو

  • ۶ پسندیدم:)
  • ۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۱۱ آذر ۹۵

    just kiddig


    جمعیت جلو در دانشکده وایساده بودیم..همه بودیما میگفتن نریم

    من:یعنی چی؟!صبحم کلاس نرفتیم!همه کلاسارو داریم لغومیکنیم این چه وضعه درس خوندنه؟!!

    همه:|

    یهو بارون گرفت

    _شوخی کردم منکه رفتم:دی

    بازم منهل شد:دی


    +انقد کلاسارو منهل کردیم که میترسم پایان ترم همگی منهل شیم از دانشگاه:)))

    +متن عکس بخونید کامل جالبه:دی


  • ۷ پسندیدم:)
  • ۱۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۹ آذر ۹۵

    باران

     

     

    درد دارد همیشه دل کندن،درد دارد تمام پایان ها

    گم شدن در مسیر تنهایى،گریه کردن به حال باران ها

     

    #صنم_نافع

     

    +بعدازچندماه انتظار بالاخره بارون بارید..

    +شاید باورش سخت باشه تو اون هوای سرد از۸صبح تا۳بعدازظهر قدم زدن:)

    ولی نفهمیدم چجوری گذشت..هرچی بود خوب بود خیلی..یه تسکین:)

    +عکس رو هم همین دیروز گرفتیم:)





    دریافت

     

     

     

  • ۹ پسندیدم:)
  • ۱۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۷ آذر ۹۵

    فان کشونه:دی

    اومده بودم پست بزنم از امروزو یکی از عکسایی که امروز گرفتم بزارم وبگم به آرزوم رسیدم(بارون):دی

    ولی دیدم آقاگل پست گذاشتن و دیگه الوعده وفا:دی

    بنابر چالش فان کشون من دست به قلم شدم دیدم اا قلم ندارم:دی

    گشتیم از برای قلم!خطی کشیدیم دیدیم اا مداد رنگی نداریم:دی

    باز زیر مبل کمد و خرت و پرتارو گشتیم3رنگ مداد رنگی3 رنگ ماژیک فسفری و یک ماژیک وایت برد پیدا کردیم

     و این چنین رقم خورد:دی

    دلم میخواست خیلی های دیگه رو هم بکشم نشد..خدارو چه دیدید شاید در آینده کشیدم:دی



  • ۱۲ پسندیدم:)
  • ۲۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۶ آذر ۹۵

    پورچه

    شما خونتون پورچه داره؟!!!


    +قشنگ معلومه حوصلم سر رفته هیچکسم آپ نمیکنه چرت میگم:|

    پ ن:نه نداهه:))))

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۲۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۵ آذر ۹۵

    لای کتابات پورچه داره:|


  • ۸ پسندیدم:)
  • ۲۳ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۳ آذر ۹۵

    you love them

     

     

     

    you cant change who people are_

    !?Then what can I do:'(+

    You love them_

    Me before you#

     

     

  • ۱۱ پسندیدم:)
  • ۱۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۱ آذر ۹۵

    #همنشین بد

    دوست بد میگنا..همینه!

    دیروز منو اغفال کرد گفت  فردا بیا دانشگاه کلاسه غیبت میخوره اووفه جیزه أخه:/

    دوتا اولی لغو شدن:/کلاس بعدیم۳:۳۰الان تو,سایه نشستیم پوکرفیس:|

    چه وضعشه


    #خدا خفت کن

    #الان خواب بودم

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۱۳ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۲۹ آبان ۹۵

    بغض های پنهان


    این روزها دلم محتاج غریبی است..

    که در فریاد سکوت بیراهه ها..

    جایی درست در بن بست بی کسی..

    مرا دریابد..

    و من را که از فرار ناممکن بن بست ها عاجز مانده ام..

    در آغوش گیرد..

    تا حکم پایان این سکوت تلخ تنهایی..

    باشکستن غرور درچشمانم همراه شود..

    غرور ترک خورده ای که مدت هاست در انتظار فروریختن است..

    ورهگذری که غرق درسکوت..بی هیچ کلامی..وحتی زخم زبانی.. مرا در آغوشش نوازش کند..

    آخ دلم چه کودک شده ای..

     چه سر دل هایمان آورد دنیا..

    بی صدا..ذره ذره کنار کسانی که عاشقانه دوستشان داریم..

    جان میدهیم..پر پر میشویم..

    آه ای شهر غم زده..

    از کجای این خراب شده بغض های پنهان شروع شد؟!

    نفرین بر فاصله ی آغوش تا آغوش وغربت بی کران دل ها..

    اینجا..

    در بن بست بی کسی ها..

    میان هق هق بی صدای دلم..

    و نبض احساسی که کند میزند..

    کاش..کاش قبل از جان دادن...

    مرا دریابی..



    +آدم گاهی دلش میخواد بعضی دست نوشته هاشو چندباره بخونه..ببخشید اگه تکراریه..





  • ۹ پسندیدم:)
  • ۹ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۲۸ آبان ۹۵