۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

اصلا خدای استعداد:دی

من بسی بچه هنرمندی بودم:دی

مهدمیرفتم ایناروکشیدما..منتهی یهو هوا سرد شد شکوفه های استعدادم سرمازدشون دیگه همش بر باد رفت:/

یه امروزو داشتم مثه بچه خوبی ازسحر درس میخوندم داداشم نت وصل کردنمیزارن که من ترقی کنم:/

  • ۷ پسندیدم:)
  • ۱۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۲۹ مهر ۹۵

    :/موقت

    تصورکنید من کلاس ادبیاتم الان استاد هردوساعت بدون دقیقه ای استراحت حرف میزنه:/دقیقه ها راست میگم..

    موندم چرا دهنش کف نمیکنه:/

    چ کنم:/

    ولی ساختمان اقتصاد که کلاس ادبیاتمون اینجاست..اینترنت داره^_^

  • ۶ پسندیدم:)
  • ۱۰ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۲۸ مهر ۹۵

    اعتماد به سقف

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۲۶ مهر ۹۵

    سه تا چیزی که خیلی دوست دارم

    :)

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۱۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۲۳ مهر ۹۵

    روزنوشت(نمیدونم چندم)

    1یکی از مزخرف ترین کارا تو دانشگاه اینه که دانشجوها قبل ازینکه حتی بفهمن چه روزایی چه کلاسی دارن همون هفته اول گروه تلگرامی و... تشکیل میدن!!یه دوست خیر(!)پیدا میشه که برگه میده شماره هاشونو مینویسن بچه ها:|

  • ۱۱ پسندیدم:)
  • ۸ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۱۲ مهر ۹۵

    یک صفحه نور


    به پیشنهاد یکی از دوستان..
    یه قرار گذاشتیم باهم مبنی بر اینکه هرشب یک صفحه فقط یک صفحه از قرآن کریم رو اونم فقط معنی فارسیشو بخونیم..
    وبهش فکر کنیم..
  • ۲۳ پسندیدم:)
  • ۲۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۷ مهر ۹۵

    روزنوشت:|بدانید و آگاه باشید:|


    1

    یکی از اعصاب خرد کن ترین ادما..

    اونایین که میان و با این جمله شروع میکنند:ببین من کاری ندارم ولی..

    اونوقت یهو میبینی رسید به۵/۶سال پیش و زخم زبون میزنه:/


    ترجیحا هرجا این جمله شنیدید فرار کنید..:|

  • ۷ پسندیدم:)
  • ۱۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۳ مهر ۹۵

    روز نوشت:))

  • ۷ پسندیدم:)
  • ۸ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۲۹ شهریور ۹۵

    :)))روح خبیثم

    الان یه جور شادی خاص دارم اون روح خبیثم داره میترکه ازخنده..خدای تلافی نکن:/

    تقصیر من نیست همون اول توضیح کامل دادم که از ترسناک ترین فیلمای سال خودش بوده..

    تازه اول فیلم سکته زدن گفتم میخوای نبینین:)))))

    وای وای یکی گوشاشو میگرفت یکی چشاشو یکی ام توبغل من بود انگار:)))

    بابا زنگ زد گفت بیا من گذاشتمشون تنها فیلم وببینن پاشدم اومدم:)))

    وای قیافشون:))

    گفتن دعا خیرت میکنیم:|

    فاطمه هم گفت اگه۴شنبه کلاس خیاطی نیومدیم بدون سکته کردیم:)))

    وای با یاداوری فیلم خودمم ترسم گرفت:|

    عنوان فیلم:

    EAVEL DEAD


    +خدا نزارحالمو بگیره چیزی...خوشیای من سادن وکوتاه باعمر کم برعکس غمام..

  • ۵ پسندیدم:)
  • ۱۲ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۲۱ شهریور ۹۵

    دیالوگ2


    داداش:باباچندسال میشه نامزد کرد؟!

    بابا:نمیدونم چرا؟!

    -۴سال میشه؟!

    نگاش میکنم 

    -۲سال چی؟!

    بابا:نه زیاده

    -۱سال؟!

    بابا:اره خب که چی؟!

    -میخوام۲۰سالم که شد رفتم کلاس خلبانی برم نامزدشم کسی نگیرتش دیگه..

    مامان وبابا زدن زیرخنده..

    الان اگه من بودم:/

    گودزیلایی دیگه گودزیلا


  • ۵ پسندیدم:)
  • ۱۰ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۱۹ شهریور ۹۵