۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

۱۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

خمیازه ی خواب


از مردم دنیا طمع هوش مدارید..

بیداری این طایفه خمیازه ی خواب است..


+ازین بیت های سنگین:دی

  • ۱۴ پسندیدم:)
  • ۲۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۳۱ فروردين ۹۷

    it's-me


    شاید خنده دار باشه ولی من این فیلم رو عاشقم:)و از هر فیلمی تو زندگیم بیشتر دیدمش..

    خیلی جاهاش احساس همزاد پنداری شدیدی با دختره دارم:)حس مشترک ترس مقاومت اینکه مجبوری قوی باشی تنهایی احساس درد بودن خودتو مقصر دونستن..تلخی باخودت و...

    قسمت یک و دوش رو بارها دیدم بارها:)ومیبینم:)


    یه تیکه از فیلم آدرس وب منه..

    it's me..it's me..it's me..

    و در طول دیدن این فیلم برای هرچندمین بار حسم نسبت به شخصیت درونی دختره همینهits me:)


    پ.ن:

    +البته شخصیت مرد این فیلم هم خیلی دوست دارم:)دروغ چرا از ته دلم دلم میخواد یه همچین حامی و مردی کنارم باشه!حالا تاکه وقتش برسه:)

    +سال97عجیب و دلهره آور شروع شد،مامان که میگه خداروشکر کنیم ناشکری نکنیم.،به خیر گذشت.ولی خیلی درگیریم همگی..از عمل قلب اورژانسی شوهرخاله تا خرابی حاال همه..اعتکاف رفتن..تولد باتاخیر آقای برادر..تا صحبت از چندخواستگار و اجازه خواستن شوخی های مامان با من درباره خواستگارا..بازی با بچه ها..نصیحتای آقای پدر..قند بعد از عمل و دکتر رفتنا و مهمون اومدن ها و...

    پراز 


  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۱۹ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۲۸ فروردين ۹۷

    برا این میگم بهشته



    وقتی بهتون میگم دانشگاه این روزا بهشته یعنی این😍

     یک دریافت

     سه دریافت

     پنج دریافت


    این عکسارو دوستام امروز درحالی که من سرکلاس داشت خوابم میبرد رفتن گرفتن😒

  • ۱۲ پسندیدم:)
  • ۲۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۲۷ فروردين ۹۷

    نفس ماندن


    گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی،

    نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت،

    پس با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده باشد!



    +توکار عکسای عاشقانه و...نیستم اما این عکس یه حس خاصی بهم میده:)

  • ۱۲ پسندیدم:)
  • ۱۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۲۶ فروردين ۹۷

    شب نوشت+link

    1
    تو خط نشسته بودیم با زینب داشتیم از گلزار برمیگشتیم..انقدر شلوغ بود که یهو زینب یاد یه اهنگ افتاد یه تیکشو خوند که من گفتم نه این قشنگ تره!وشروع کردم خوندن با صدای اروم،که زینبم شروع کرد،صدامون رو فقط اونایی که تا یک متریمون بودن میشنیدن همونجور که میخوندیم چند نفر برگشتن نگامون کردن و لبخند زدن..
    وقتی تموم شد دوتا خانمی که جلومون نشسته بودن دست زدن و گفتن آفرین عالی بود:|
    :دی

    2
    این پستای حوا هی منو یاد خودم میندازه:))ازون جهت که من کاملا برعکس بودم:|
    نوشته یاد بچگیاش که دختر هشت ساله ای بوده افتاده که موهاشو خرگوشی می‌بستند..
    تمام تصاویر موجود از من تمامشونا،یا من موهام پسرونس!یا قارچی!:|یعنی یه عکس با موی دخترونه موجود نیست:|
    برعکس الان که اگر عکس بی حجاب بگیرم یه متر مو در عکس مشهوده:/
    داشتم میگفتم حتی یه عکس تو آلبوم پسرخاله از خودم دیدم یه سری.یه دختر شلخته بولیزشلواری بودم با موهای پسرونه که درحال شیطنت بوده حتی تو عکس:|یعنی باری نبود برم خونشون فکر نابود کردن آلبومش به ذهنم نیاد:|


    3
    لکچری که برای ازمایشگاه زبان هفته دیگه اماده کردم راجع به موفقیته..
    نظرتون چیه ضبط کنم بزارم اون وب؟؟

    link

    4
    منهای این دو عبارت  "گاو نباش" و "چقدر گاوی"
    پسرخاله و دختر خالم ازم سه تا امام اول رو هم یاد گرفتن:دی
    خواستم بگم فقط تاثیر منفی رو بچه ها ندارم:دی

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۲۳ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۲۴ فروردين ۹۷

    دندون عقلتم بیبی طوره کوشولو:|


    اومدم دندون پزشکی که دختر عموم هست..(دخترعموم دندون پزشک نیست)
    بعد شاید7/8سال اومدم دندون پزشکی!:|
    بس که من خاطره تلخ دارم از دندون پزشکی!تازه تصورکنید انقدر اذیتم کردن در بچگی(مدرسه هم نمیرفتم حتی)

    که مامان بابای من با این حد از بیخیالی با یادآوریش عذاب وجدان میگیرن میگن مارو ببخش:))
    گفتن دندونات مشکل ندارن فقط بین دندونات پوسیدگی جزئی داره که با نخ دندون حل میشه..
    خانم نگام کرد به دخترعموم گفت:14/15سالشه؟:|بچس!
    بعد نگاه به عکسم کرد پرسید چند سالته؟
    گفتم:20
    دختر عموم یجوری با بهت نگام کرد گفت حالا همچین بچم نیستا:|
    برد منو پیش دکتر جراحشون،آقاهه نگاه عکسم کرد بعد نگاه خودم کرد
    گفت:15سالته دیگه؟:|
    من:|
    +20سالشه
    دکتر:حتی جوونه دندون عقلشم مثل15ساله هاست:|

    مثلا کفش پاشنه بلندم میپوشم خانم طور بنظر بیام:|



    +دانشگاه این موقع بهشته بهشت.اصن ادم کیف میکنه بس همه جا سبزه!

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۲۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۲۲ فروردين ۹۷

    خراب نکنید..


    خراب نکنید!
    عرضه دوست داشتن اگر ندارید..
    توان نگه داشتن اگر ندارید،
    خراب نکنید احساس پاک ادم هایی که..
    بعد از شما واقعا میخواهند عاشقی کنند 


  • ۱۸ پسندیدم:)
  • ۱۶ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۲۱ فروردين ۹۷

    روزنوشت


    1
    میخوام سیمکارتمو بردارم برم بشینم جلو مودممون بگم بااین هیکل و دم و دستگاهت خجالت نمیکشی؟
    از یه سیمکارت هزارتومنیه ایرانسلم کمتری؟
    یعنی خاک:|

    2
    پسرخاله اومده بود کمک..بعد ناهار ظرفشو برداشت بره بشوره..
    تازه نامزد کرده.یعنی تو عمل انجام شده قرارش دادیم،براهمین خوشش نمیاد راجع بهش حرف بزنیم:دی
    مامان گفت:رسول جون مادر زنت بیا بشین نمیخواد بشوری
    رسول خیلی شاکی و عصبی گفت:خاااااله!
    بعد یکم مکث کرد گفت:یه بار دیگه جون مادرزنمو قسم بدی همه ظرافتو میشورم

    3
    این روزای من چطور میگذره؟
    بازی با دخترخاله و پسرخاله،غذا دادن بهشون،گردوندنشون،تفنگ بازی کنیم.کفیل(پفیلا)میخوام
    میرم بیرون زنگ میزنن:تجایی؟(کجایی؟!)
    بیو خونتون قهیم(ر رو ی میگن:|)
    اینگونه:|
    نه درس
    نه ورزش
    نه تمرین:دی

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۱۶ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۱۹ فروردين ۹۷

    بلاخره گفتم اینو بگم بهتون:)

    راستش همیشه دلم میخواست بلاگرارو از نزدیک ببینم..

    گاهی هم حتی اواتار بعضیارو میدیدم پیش خودم میگفتم هدفش از انتخاب این عکس چی بوده؟!

    حالا میخوام جسارتشو پبدا کنم و ازتون چیزی رو بخوام

    اول اینکه،اواتارتون دقیقا چیه و هدفتون و چرایی انتخابش که عمومی بگید

    دوم اگر دوست داشتید عکستونو خصوصی برای من بفرستید که محفوظه و فقط خودم میبینم و بعد دیدن حتی کامنتتون را پاک میکنم...البته هیچ اجباری نیست:)


    اول خود من..کاغذ سفید عنوان وبمه ودنبال عکسی بودم که یه دختر در حال نوشتن باشه و با سرچ عنوان

    writing girl و گشتن بین عکسا اینو انتخاب کردم:)

    وراجع به عکس از الان بگم توقع نداشته باشید که حتما در ازای دیدن عکستون عکسمو بدم خصوصا اقایون:)برای همین اجباری دراینکه عکس بفرستید

  • ۱۲ پسندیدم:)
  • ۴۷ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۱۷ فروردين ۹۷

    بهارنارنج را چگونه میپندارید؟


    راستش دیروز که مریم دیدم یه بحث جالب پیش اومد که وسوسم کرد نظر شمارو هم بدونم.

    مریم اولین حرفی که راجع به تصورش از من گفت این بود که:خیلی ازونچه تصور میکردم خوشکل تری!

    راستش با اون خیلییییی که گفت تو دلم گفتم مگه منو چی تصور کرده بود؟:|

    گذشت و گذشت تا مریم دلو زد به دریا گفت اوایلی که وبت میومدم اصلا ازت خوشم نمیومد،بنظرم یه دختر افاده ای بودی که میخواست تظاهرکنه مغروره:|

    وگفت وبمو میخونده اما چی میشد نظر بزاره..

    تاکم کم باهام آشنا شده و خونده و نظرش عوض شده کاملا:))

    وراجع به لفظ بهارنارنج گفت که گفتم هدیه یه دوست و بخونه چه توصیفاتی براش گفتن وشما هم نخوندید میتونید درباره من رو بخونید

    حالا شما بگید تصورتون از من چه ظاهرا چه اخلاقن چیه؟؟



  • ۹ پسندیدم:)
  • ۲۸ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • پنجشنبه ۱۶ فروردين ۹۷