درسته توجه به بعد مذهبی عبارت حاسبوا قبل ان تحاسبوا هم خیلی خوبه

ولی میگم از بعد شخصیتی یه وقتایی خودمونو محاسبه کنیم بد نیست

مثلا شبا بشینیم بنویسیم از کارهای روزمون...

حتی که نه باید بگم خصوصا از حرف های «من که منظوری نداشتمی»که به خیال خودمون زدیم،

از صحبت های« اینکه شوخی بود و چیزی نبود» بنویسیم.

از «اینکه محض فانه و همه میدونن»

از «خودشم میدونه و مشکلی نداره»

ازونا که میگیم «من که چیزی نگفتم»

بنویسیم

و ببندیم دوروز بعد سر بزنیم بهش و یه دور بخونیم و به عمق فاجعه برسیم

تا حالا شده از یه ادمایی متنفر باشید و همیشه سرزنششون کنید؟

ازشون با نفرت و تحقیر حرف بزنید؟

اگه این رفتار های ریز مثلا معمولی روزانمون بنویسیم متوجه میشیم چقدر گاهی وقتا داریم شبیهشون میشیم..

مثلا از خاله زنک بازی، دو به هم زنی، غیبت، تمسخر و پشت سر دیگران حرف زدن متنفر بودید، آدم هایی تو زندگیتون بودن که این ظلم هارو در حقتون کردن دلتون شکسته و هنوز نتونستید ببخشید...

ولی اگه به موقع مچ خودتونو بگیرید میفهمید چقدر از این «شوخی بود، محض فانه، بی منظوره، دلسوزی کردم برا دوستم، دوستانه است و من که چیزی نگفتم ها» مثال بارز تمسخر، غیبت، دو به هم زنی و خاله زنک بازی هاست....

خلاصه که کلاهمونو بزاریم بالاتر حواسمون به خودمون بیشتر بشه قبل ازینکه ذاتمون بشه شبیه همونایی که ازشون متنفر بودیم...

ازین توجیه های با خنده ای که برا رفتارای روتین روزانمون میاریم و انقدر برامون عادی که به چشممونم نمیاد بترسیم!