۱

این چند وقت درگیر یه سری مشکلات بودم چند تا مریضی همزمان که زیادب همزمان شد تا بنده رو مورد عنایت قرار بده و با یه مسمومیت عجیب و شدید دهان وی را صاف کند

خدا واسه هیچکدومتون نیاره خلاصه حتی جون نداشتم بلند شم و برم اورژانس..

اونم با یه سرم و چندتا امپول و قرص گذشت...

البته همچنان بعد اونم درگیر یه سری کسالت دیگه بودم

واقعا این ووضع عصبی که چه عرض کنم روانیم کرده بود...

هربار همش یاد این عنوان پست گندم میافتادم که سه پلشت آید و زن زاید و..تهشم یادم نمیومد از خودم در میوردم.

خب دیروز یه دکتر دیگه بودم و وقتی رسیدم سر کار همه از قیافم عصبی بودن و حال نزارمو دیدن

البته بعد کار و سرگرم شدن حالم خوب شد

الانم که مینویسم دارو خوردم و حال معدم گرچه قاطیه ولی چاره ای نیست انقدر هم متنفرم از دارو خوردن که حد نداره

حالا قبول دارم همچین تحفه ایم نیستیم ولی واقعا حال و احوال این چند وقت من شبیه اینه چشای یکی نه که شور باشه قشنگ حاوی امواج رادیو اکتیو باشه و زوم کرده رومن😐

آره خلاصه بزارید با ماشاالله و این علامت چشم ابیه خودمو خفه کنم‌

میخواستم چند مورد بنویسم ولی همین خیلی شد بسه

نیاید پیام بدید حالمو بپرسیدا! نهایت فقط شماره کارتمو بخواید و از شما اصرار و از من انکار، بعد هم شماره میدم هزینه کمپوت گیلاس یک قبضه اناناس و یک کیلو موز رو کارت به کارت کنید.