1
بابا غرق در فکر اومد نشست نزدیکم..
بابا:این تخمه هارو خوردی تموم شده ازینجا برشون دار..
منظورش این بود بردار من نخورم برام خوب نیست!
من:|
بابا:این چیه؟؟
+ااااا جزوه ریاضیمه پوستارو نریز روش دیگه:|
پیش دستی کنارمو دادم به بابا..
بابا:بالشتو بده:|
+:|بفرما
یکم بعد..
_دخترم میزتم بده:|
+بفرما:|
_حالا که پاشدی بروسیستم منم بیار!
+من که پا نشدم!تکونم نخوردم!
_خب الان پاشو:||||||
اعتراااض دارم:|
:)))
2
دیشب
بابام گوشیشو اشتباهی گذاشته بود با سیستمش توی اتاق من!
هوا تاریک بود که از خواب پریدم
آلارم گوشی:|
گیج گیج بودم هوا تاریک بود
حدودا4:15بود!
متوجه نبودم گوشی تو اتاقه منه منتظر
بودم بابا گوشیشو هرجاگذاشته برداره خاموش کنه!
سه بار آهنگ مزخرف آلارم تموم شد و باز
پخش شد که بابا اومد گوشیشو برداشت:|
ساعت6 گوشی خودم آلارم زد
درحالی که چشم بسته دستمو روی صفحه
میکشیدم تا ساکت شه
من:خفه شو خفه شو توروخدا تو دیگه خفه
شو
:)))