1
داداشم داشت درس میخوند
منم تو کمدش داشتم دنبال یه چیزی میگشتم!
که مامان بزرگم اومد توی اتاق..
مهربون و دلسوزانه نگاهش کرد گفت:
درد و بلات تو سر خالت ننه:|
داداشم:|
خالم:|
مادر بزرگ^_^
طبق معمول من:)))
2
علیرضا نشسته بود کنار دادشش. داداشش طبق معمول سرش تو گوشیش بود!
میگم:چه خبر چه میکنی کی میری خدمت کی شیرینی بخوریم؟؟
چشماشو درشت کرد لبشو دندون گرفت..با دست میزد تو صورتش:/
یهو زد تو گوش داداشش
اونم که یهو خورده بود گیج نگاهش کرد
_چیه؟همش که نمیتونم بزنم تو گوش خودم!دردم میاد!پس تو به چه دردم میخوری؟:|
معنی برادری فهمیدم:|
3
دختر خالم دوسالشه..ازهمون بچگیش تا بهش اشاره میکردی جیغش میرفت هوا!
ازهمین بابت بهش میگفتم لولی خانم!:دی
دیروز خالم میگه به بچه من میگی لولی خانم!حالا بیا نگاه کن!
عکسمو اورد نشونش داد گفت مامان این کیه؟؟
+لویی خانم:|
:|
4
خدایا این درای رزق و روزیتو یکم رو تو جیب باباهامون باز کن-__-
خرجا زیاده موجودی صفر:|