میخواستم براتون چندتا رونوشت فان بزارم،ولی نمیزارم:دی
شاید اگه میشد به جا روزنوشت روز وویس بدم فعال تر بودم:|
چشام چندروزه به چشات اتصالی.. اهان اشتبا شد،چشام چندروزه درد میان بدجور گاها قرمزم میشن
عینکی نشم یوقت:|من با عینک زشت میشم:|
یه گروه ترجمه مطبوعاتی پیدا کردم همه مترجمای بالا بالا،بعد من حال ترجمه متون اخبار سیاسیمو از وقتی وارد این گروه شدم ندارم:|هیدلم میخواد بگم این چی میشه:|
سختن خب:|
زشتم هست تازه:|
دیگه همینا:|