همیشه عاشق نامه و نامه رسون بودم وبلاگ مترسک رو دیدم یاد نامه 5 سال پیش افتادم
اینبار ولی دل و دماغ نامه نداشتم و خب بعد خوندنشم تصمیم گرفتم بنویسمش و بندازش دور نمیدونم چرا:)
سلام...خوبی؟:)من که خوبم ولی یکم بی حوصله ام.. راستش نمیدونم 5ساله دیگه منی در کار باشه یانه؟ اصلا تا اون موقع زنده ام یا اینکه این نامه تا 5 سال دیگه بمونه یا نه... شاید 5 سال دیگه متاهل باشم و این نامه رو بخونم، وقتی این نامه رو میخونم حدوداد 22/23سالمه واااو:) امیدوارم انروز یه خانم خوشکل و همه چی تموم باشم قدم که فکر نکنم تغییر کنه ولی امیدوارم وزنم به 53 و این حدودا برسه 1:دی الان که دارم مینویسم26ام یا 27ام ماه رمضونه و من یه آدم43 کیلویی ام.
الان که دارم مینویسم تو فکرم کلی فکر و ذکر و خیاله که یکی از یکی مهم ترن. میدونم مشکلات همیشه هست و هرچی بگذره بیشتر میشه اما امیدواردم5 سال دیگه با هر مشکل و سختی ای که دارم یه دل آروم و شاد داشته باشم و پر از آرامشی به اسم خدا:)
گاهی وقتا هست دلت میخواد تنها باشی و هیچکس رو تو تنهاییت راه ندی منم الان همینطورم
از امام زمان2 یه چیزی خواستم ان شاالله قبول کنه. یه قولم با امام رضا بستم:)3
الان که دارم مینویسم یک سال تا کنکورمه، نمیدونم 5 سال دیگه چی دارم میخونم اما امیدوارم بهترین ممکن شه.4
سمیرا یادت نره هیچوقت جا نزنی.
نماز اول وقت بخون
مواظب دلت باش که با ارزش ترین سرمایه و داراییته
دوشنبه
/4/94
11:49
پ.ن:
1 الان55 ام:)) قدمم تغییر نکرده بنظرم
2یادم نمیاد اصلا کاش نوشته بودم چی بود
3اینم. احتمالا اصلا فکرشو نمیکردم بعدا انقدر حافظم مثل حافظه ماهی شه:|
4 الان که دارم جواب میدم امتحانات ترم آخرمه دمار از روزگارم در اومده