"هرکسی تو زندگیش به یکی نیاز داره که باهاش همونجوری باشه که تو خلوته خودشه مثل وقتی که جلو آیینه ای"

 

قبل تر ها وقتی با این قبیل جملات روبه رو میشدم کاملا موافق بودم و پیش خودم میگفتم چه ظلمیه که همچین آدمی تو زندگی نیست

الان ام میتونم بگم اون حرف یه خواسته ی بیهوده است..

بد منظورمو نفهمید بزارید واضح بگم..

همه ما توی دو نفره هامون مقابل کسی که عاشقشیم یه توهم اشتباه داریم! اونم اینه که خیلی خوب و بی نقصیم!

در حالی که این خبرا نیست! وجود یک ادم کنارتون تازه باعث میشه بفهمید وجودتتون که فکر میکردید سرشار از فداکاری و محبته و به خودتون میگفتید وای چقدر در حق احساساتم ظلم شده و قدر دونسته نشدم، سرشار از خرده شیشه است!

اوپس!

دیدید چی شد؟ در واقع بنظرم این بهترین حالت ممکنه که انقدر همدیگر رو دوست داشته باشید  ومنطق داشته باشید که باوجود تمام این خرده شیشه ها به جای اینکه بخواین هرکسی دیدگاه خودشو بچسبه و حرف خودشو بزنه و در آخر قید همو بزنید ،در آرامش به هم این فرصت رو بدید که بهم توضیح بدید و بشنوید که چقدرر گند اخلاقید و خبر نداشتید!

وقتی به اتفاقاتی که حس میکردید در حقتون ظلم شده از زاویه نگاه طرف مقابلتون نگاه کنید متوجه میشید چقدر داستان فرق داره!

من نه تنها مظلوم و فداکار نیستم یه وقتایی خیلی م خودخواهم!

باور کنید یا نه فهمیدم تمام داستان های یک طرفه ای که از رابطه های نابود شده بیان میشه ریشه اش همین توهم متوقعه خود مظلوم پنداریه!

و انقدر این چنین اتفاقات افتاده و مجال بیانش داده نشده به هر دلیل که طلاق عاطفی پوچی و بعد جدایی نصیبشون میشه!

اینم بگم همیشه ما علاقه داریم ظالم هایی باشیم در لباس مظلوم که همه برای غمامون اه و فغان کنن و بگن طفلی تو چی کشیدی!و انقدر گاهی تو این نقش فرو میری م خودمونم یادمون میره حقیقتمون رو!

میدونید ما هیچکدوم فرشته نیستیم! هرکدوم سراسر خرده شیشه ایم! که این در کنار یک ادم دیگر مشخص میشه!اونم نه همیشه!

تنها زمانی که هر دو طرف به اون درک و شعوری برسند که مجال این بیان هارو بدن بهم..

بگذران از یهکدنیای دیگه به قضیه ای که حس میکنن مورد ظلم واقع شدن نگاه کنن!

و در یک کلام انقدر هردو همو دوست داشته باشن که بدون خرد کردن هم، آیینه تمام قد وجود هم باشن تا خوبی هاشونو پیدا کننن! و همچنین خرده شیشه هایی که فکرشم نمیکردندر وجودشون باشه رو:)