چند وقت پیشا چالشی برگزار شد از ایدش خوشم اومد و تصمیم داشتم اولین فرصت اجراش کنم. پس میخوام خودمو توصیف کنم

 

اول از همه: یک همیشه محافظه کار سختگیر

آدمیم که از نظرم حریم واژه ای که به همه ابعاد زندگی مربوطه و باید حفظ بشه و این خودمم که باید حریم های زندگیمو حفظ کنم. برای همین زمانی که به حریم هام از طرف کسی هجمه وارد میشه گارد دفاعی میگیرم،

خونه و خانواده یکی ازون چیزاست که بنظرم به شدت شخصیه، و برام مهمه، برای همین تاحالا پیش نیومده کسی ببینه من فضای مجازی به خانواده و عزیزانم تبریک بگم از هدیه هام عکس بزارم یا از دونفره هامون، یا اینکه حتی بخوام به مادر و پدرم هیچ تبریکی بگم! این چنین موارد یا وجود ندارن یا خیلی انگشت شمارن، اشتباه نکنید، بی احساس نیستم بلکه به شدت خانواده ایم و احساسی و همین منه سختگیر جلوی اونا به شدت شکننده و عاطفیم. اما از نظرم دلیل نداره با کسی به اشتراک گذاشته شه. دوست دارم دنج بمونه!و فقط برای خودم! 

 

یک مهربون با رگه های خودخواهی

این بنظرم تو وجود هممون هست. همه! به وضوح در خودم و خیلیا دیدمش، کی؟ وسط یه مشاجره درحالی که حس میکردم چه مظلومانه مورد ظلم واقع شدم بعد شنیدن حرفای طرف مقابل دیدم بینگو! نه تنها مورد ظلم واقع نشدم که ظالم هم بودم این ناخودآگاه به طرز عجیبی از مهربونیتون سواستفاده می‌کنه با قرار دادن دائمی شما در جایگاه مظلوم و دلشکسته مانع دیدن روی دیگه قضیه میشه. که خود شما با وجود حسن نیت و مهربونیتون درحالی که فکر میکنید در حق دل شکستتون جفا شده نفهمید بخشی در نهانتون که نمیشناسیدش خود ظالم و هیولا این قضیه است،

آدم مهربونیم تاب ناراحتی کسی ندارم، اما چندوقتیه متوجه اون باطن خود مظلوم بینی شدم که سال هاست توی اتفاقات باعث میشد فکر کنم درحقم جفا شده. الان ولی وقتی کسی بهم بدی می‌کنه، دلم میشکنه حتی اگه دلیلشو ندونم، سریع به خودم میگم دست از نقش مظلوم هارو بازی کردن بردار، اگه حقت بود پس اروم باش اگرم مطمئنی نبود پس بس کن قوی باش! هرچی هستی باش ولی دیگه اون مظلوم زندگی نباش 

 

مولتی تسک خودکم‌بین مبتلا به کمال گرایی

آدم تک بعدی نیستم،ابدا! یعنی اصلا اینجوری ساخته نشدم توی کلاسام همیشه اول بودم توی کارم ولی خود کم بینی و کمال گرایی مفرط باعث میشه همیشه  فکر کنم توی کار باید خیلی حرفه ای تر باشم تا اونارو توانایی خودم حساب کنم. و از کجا میفهمم خودکم‌بینم ؟ازونجایی که ادمایی میبینم که با نصف توانایی من سراغ کارایی میرن که من خودمو دراون حد توانمند نمی‌دونستم ناگفته نماند یجور احساس مسئولیت زیادیم قاطیشه که مانعم میشه. هرچی هست خوب نیست