دوست داشتن انواع مختلف آدما کار دوست داشتنی ایه ولی سخت:))
البته باید جریان فیلم بدونید تا کاربردشو اینجا بفهمید..
دختر به پسری علاقه مند میشه که پسره قطع نخاع از گردن..و یه قانونی اونجا دارن که چنین افرادی میتونن درخواست بدن که بکشنشون تا ازین زندگی خلاص شن وهرکار میکنه پسره نظرش عوض نمیشه و اینجا این دیالوگ گفته میشه بین دختر و.پدر
جدای از متن یاد شوخیی که با یکی از بچه ها داریم افتادم. ایشون حافظه خوبی داره اینقدری که مثلا داستان های کتاب ادبیاتش رو که برا ده دوازده سال پیش بوده رو همچنان حفظه. کلمه به کلمه اش رو.
حالا اینجوریه که اگه جلوش چنتا کلمه انگلیسی بگی یا یک جمله بگی که چنتا کلمه انگلیسی داخلش باشه سرش رو تکون میده و میگه : "در ایز اسلایس بنانا این ده کیج- پیج فیفتی فایو- لیسن سون" داستان اون میمونه که توی قفس بود بعد بهش معما آموزش میدادن و اگه یاد میگرفت بهش یک تیکه موز میدادن. ایشون کلا کاری نداره داری چی میگیا. همینجوری در جوابش خیلی سریع اینو میگه!
بعد سری های اول من اینقدر سریع میگفت نمیفهمیدم اصلا چی میگه خخخ بعدش فهمیدم داستان چیه!
:))
:))))
بله
یکی از اشنایان ماهم بودن یه جمله فارسی جوری تند و پیچیده میگفت تا یه مدت فکر میکردیم انگلیسیه خودشم کلی مارو فیلم.میکرد:/