زنگ خونه رو زدن داداشم جواب داده 

مشکوک میگه:میگه باسمیرا کار دارم:/

میگم:خانومه آقا؟!

_خانومه..بزار منم باهات بیام مشکوکه..

ازتوراه پله ها کارتک بنایی برداشته مثه چاقو پشت سرم:/استرس گرفتم

دروباز کردم دیدم کسی نیست نه دیگه واقعا ترسیدم..

با ترس دوقدم برداشتم یه دخترو اونطرف دیدم

پووووف دیدم یکی از بچه های دوران مدرسه است که اصنم ازش خوشم نمیومد:/

_سلام:|

+سلام سمیرا..اممم هان تو فرم مدرستو داری؟!

_جانم0_0فرم؟میخوای چیکار؟!

+براخودم نمیخوام فرمش پاره شده فرم میخواد:/

هنوز گیج بودم که کی,خب چه ربطی به من داره خب بره بگیره یا هزارتا سوال دیگه که میگفت این برا یه چیزه دیگه اومده:/

_فرم من اندازش میشه؟آخه براخودم تنگه

+چندکیلویی؟

یهو دست چپشو آورد بالا گذااشت رو لپش

اوه اوه رژش قرمزه..

اوه اوه اینکه حلقه دستشه

اوه ابروهاشم که برداشته:)))))

کدوم خری اینو گرفته؟!:))

پس بگو براچی اومده

_من۴۷کیلوام

+اا خب پس خداحافظ 

دستی که حلقه داشت علنا کرد تو چشمم:))خب بابا:)))