1
تو خط نشسته بودیم با زینب داشتیم از گلزار برمیگشتیم..انقدر شلوغ بود که یهو زینب یاد یه اهنگ افتاد یه تیکشو خوند که من گفتم نه این قشنگ تره!وشروع کردم خوندن با صدای اروم،که زینبم شروع کرد،صدامون رو فقط اونایی که تا یک متریمون بودن میشنیدن همونجور که میخوندیم چند نفر برگشتن نگامون کردن و لبخند زدن..
وقتی تموم شد دوتا خانمی که جلومون نشسته بودن دست زدن و گفتن آفرین عالی بود:|
:دی

2
این پستای حوا هی منو یاد خودم میندازه:))ازون جهت که من کاملا برعکس بودم:|
نوشته یاد بچگیاش که دختر هشت ساله ای بوده افتاده که موهاشو خرگوشی می‌بستند..
تمام تصاویر موجود از من تمامشونا،یا من موهام پسرونس!یا قارچی!:|یعنی یه عکس با موی دخترونه موجود نیست:|
برعکس الان که اگر عکس بی حجاب بگیرم یه متر مو در عکس مشهوده:/
داشتم میگفتم حتی یه عکس تو آلبوم پسرخاله از خودم دیدم یه سری.یه دختر شلخته بولیزشلواری بودم با موهای پسرونه که درحال شیطنت بوده حتی تو عکس:|یعنی باری نبود برم خونشون فکر نابود کردن آلبومش به ذهنم نیاد:|


3
لکچری که برای ازمایشگاه زبان هفته دیگه اماده کردم راجع به موفقیته..
نظرتون چیه ضبط کنم بزارم اون وب؟؟

link

4
منهای این دو عبارت  "گاو نباش" و "چقدر گاوی"
پسرخاله و دختر خالم ازم سه تا امام اول رو هم یاد گرفتن:دی
خواستم بگم فقط تاثیر منفی رو بچه ها ندارم:دی