1

امروز دانشگاه جلسه پرسش و پاسخ با روئسا بود،جدی نگرفتم تا یه پسر اومد کتابخونه یک سخنرانی هیجانی کرد

بعد گفت بیاید حقتونو بگیرید حراستی هم نیست و...

خلاصه ما رفتیم..و اون پسره خودش با چندتا از دوستاش چنان ترکوندن مسئولین رو!

تا اونا جواب میدادن میگفت شما جواب نمیدید دارید توجیه میکنید جوری که دانشجو خودشم نفهمه چی گفته!

و تا از برنامه هاشون میگفتن میگفت شما همه اینکارارو میکنید برای بودجه نه دانشجوها،فکر دانشجو های بیچاره نیستید و..

و دراخر گفت شما نمیتونید و مشکل اینه حتی نمیتونید بگید که نمیتونید عرضه ندارید بگید نمی تونید!

یه وضعی بود نمیدونید!


2

این هفته باشگاه رفتم گرم نکردم گفتم استاد خودش میاد:|

خلاصه از قضا دیرم اومد وقتی دید من گرم نکردم گفت میکشمت سمیرا

ومن تو دلم گفتم:برر بابا:|

بعدم گفت اسمتورد کردم برا کلاسای تئوری برو تا بعد:|

به امیدخدا احتمالا تا اخر تابستون مربی گریموبگیرم:) 


3

رفتم درپیت ترین کانون تو شهرکمون برای تدریس به کودکان و نوجوانان،که گفت شمارتونو بدید هروقت استاد خواستیم زنگ میزنیم بهتون یه ازمون تافل میدید به این مبلغ و بعد مصاحبه به این مبلغ و بعد قبول شدید دوره میزاریم کلاس تدریس براتون خداتومن:|

همه کاسب شدن به خدا:|


4

اینستا گفتم اینجام بگم..

بعد گیرای خاله اینا مبنی بر شباهت با مهسا طهماسبی امروز یه دختر جلو راهمو گرفت گفت ملی میبینی؟

گفتم هااااان؟؟

گفت ملی بنطرم قیافت شبیهشه:|

سرچ زدم فقط یه عکس سیاه و کبود اومد:|