ماآدم ها از کوه محکم تر و ازشیشه ظریف ترو شکننده ترهستیم..

آنقدر این تناقض را در زندگی دیده یا لمس کرده اید تا دونقطه خط وار به مانیتور یا صفحه مقابلتان زل نزنید..

انبوه مصیبت هایی که درزندگی میچشیم و قلبی که گاه میمانی چطور هجوم این همه درد را تاب می اآورد..

همین اآدم را ببینی گاه با یک واژه چنان میشکند که هزاربارشکسته تر از شیشه های شکسته..

همه و همه نشان این تناقض عجیب است..

ازاآن گذشته چشم سفید بودن آدمیست که اعجاب انگیزاست..

بارها مرگ را در کنارمان حس میکنیم..

بارها مقابل چشممان میبینیم در اندک ثانیه ای یک آدم که شاید تا چند دقیقه قبل

 در رویای خرید فلان ماشین و مهمانی شبش یا حتی دغدغه های بی شماری که همه هرروز درگیرش هستیم بوده

 و ظرف چندثانیه همه را میگذارد وخودش هم میرود اآن بالا بالا ها..

وفقط جسمی غرق خون که هر آدمی بادیدنش برای مدتی دلگیر میشود..غمگین میشود..مات میماند حتی بغض میکند

وخدا میداند اآن بالا بالاها چه خبریست..

فکرش را بکن ما اآدم ها با دیدن همه ی این ها مرگ ها رفتن ها صحنه های دردناک باز هم عصیان میکنیم وبازهم پدرسوختگی..

آخ که ما آدم ها چقدر چشم سفیدیم..


+بعد از دیدن صحنه واژگون شدن یک کامیون نوشتم..خدا بیامرزد راننده مرحوم رو