۰•●کـاغـذ سفــید●•۰

You are ENOUGH!

۱۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دخترک» ثبت شده است

آن حبابم که نفس تازه کند می میرد..

شب ها بی اندازه بی رحمن.. بعضی وقتا جوری قلبم خالی میشه که حس میکنم شاید برای لحظه ای یادش رفته بتپه..

یا مغزم از فشار این همه فکر انقدر درد میکنه و سرم داغ میشه که تو ذهنم میبینم خون از گوشام داره میاد و بینیم و تا کسی بخواد نجاتم بده تموم میکنم.. و هربار به اون لحظه آخر فکر میکنم به اون لحظه که میدونم دیگه آخراشه..

به اون پیام آخر... بعضی شبا تعجب میکنم واقعا که چرا هنوز نمردم؟!

قبلا وقتی دیدم خوب نیستم ترجیح دادم دور شم خیلی دور، کسی نفهمه چی به سرم اومده، این روزا ولی شبیه دیوونه ایم که به هر رهگذر غریبه و آشنایی که می رسه با عجز میگه: من دارم زجر میکشم، دارم عذاب میکشم توروخدا کمکم کنید، دیشب توی پیام به یکی گفتم عاجزانه.. توروخدا برام دعا کن.. یادم نمیاد شده تو زندگیم با این عجز گفته باشم توروخدا.

هربار که بغض گلومو میگرفتم و با لجبازی اشکامو پاک میکردم و انقدر نفس میکشیدم با درد تا بره دکترم میگفت باید تخلیه شی اگه بریزی تو خودت جدا از آسیب جسمت روحت مریض میشه عزت نفست میاد پایین، یادش نبود تو چندخط اول براش نوشته بودم من از خودم ...

امروز صبح بعد چندتا تست آزمایش بهم گفت اعتمادت خیلی پایینه و به دیگران بد بینی، در عوض افسردگیت بالای 70درصده و این خطرناکه، توی حالات و درگیریات با خودت یکجور خودرنجوری خود آزاری هم حس میشه..

میخوای حرف بزنیم؟

براش حرف زدم برام حرف زد.. گفتم: ببینید من میدونم میدونم اینجوریه...سرشو بایه آفرین تکون داد"ولی نمیتونم آروم شم و..."بغض کردم بازم اشک.. گفت چرا جلوی اشکتو میگیری منم که مردم گریه میکنم، چرا سرکوبش میکنی؟

مامان بابا از مشهد برگشتن..

در چمدون باز کرد چشمم خورد به یه چادر سفید گلدار.. نگاش نکردم امیدوار بودم نگه برا توا

که گفت برا عروسیت خریدم بپوشیا...

میدونستم حرفی بزنم فقط یه دعوای الکی دیگه راه انداختم نگاش نکردم فقط بلند شدم و گفتم بزارش تو کمد خودتون..

 

+چه دنیایی کی فکرشو میکردم پس اندازی که قرار بود برا تولد خرج شه.. بره برا دکتر:)

 

 


دریافت

  • ۴ پسندیدم:)
  • ۹ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۲۲ دی ۹۸

    لبخند بزن

    لبخند بزن گرچه دلت پر شده از درد

    تا گریه نفهمد به سرت غصه چه آورد...

     


    برگرفته شده از cofe-sher.blog.ir

  • ۱۰ پسندیدم:)
  • ۵ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • چهارشنبه ۱۵ آبان ۹۸

    با غم من بساز..

     

     

    یه روزایی دلم اگه خواننده بود صداش عین صدای بنان میشد اونجا که با اوج غم تو صداش میگه:

    آه، ای الهه ی ناز با غم من بساز...

    کین غم جان گداز برود ز برم...


    دریافت

     

    +شبیه متن یه جایی خونده بودم این تغییر داده اشه..

    دل گرفته رو شاید بشه با غم صدای بنان فقط گفت..

  • ۱۱ پسندیدم:)
  • ۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • دوشنبه ۱۳ آبان ۹۸

    دستان دعا بدتر ازینم نکند..

     

    میدانی دردناک ترین لحظه کجاست؟

    آنجا که دست کشیده ای از دنیا..نشسته ای بی نبض هیچ احساسی..

    و دلمرده تر از آنی که بخواهی.

    آندم که میدانی دیگر ازین خانه، آمینی برای دل مرده ات نجوا نخواهد شد..

    من کفر نمیگویم خدا ولی ای کاش سهم من ازین دل آه نداشت، بغض نداشت،نیش و کنایه نداشت،نفرین نداشت..آه نفرین نداشت.

    دلت اگر برای دل بی پناهمان سوخت...هیچ!بگذریم!

     

    +توی یکی از گروه همکاران عکس زوج میانسالی رو دیدم که انگار پنجاه و اندی سال داشتند..مرد همسرشو توی بغلش گرفته بود..و روی عکس یه بیت شعر بودبعد از خوندن عکسای بعدی ،بیت سوم یا چهارم فهمیدم همسر این آقا فوت شدن.شایدباورتون نشه 80عکس پروفایل ازین زوج بود سه چهار تصویر تکرار میشدند با بیت های متفاوت..و تنها این جمله که پایین هر عکس بود:از همه خوبان سری..

    +عنوان از علیرضا آذر:کاش بعد از تو خدا خانه نشینم نکند،دستان دعا بدتر ازینم نکند

    مخاطب نوشت:میدونی میم،بهت حق دادم از روزی که فهمیدم دیگه دلت نمیخواد باهام حرف بزنی،اونروزی که حالت بد بود پیامت دادم و تو نخواستی حرف بزنی یا بشنوی.نمیخواستم سرزنشت کنم یا چیزی بگم میخواستم بگم منم مثل توام ببین،میخواستم بگم میفهمم چته دختر:)

  • ۱۳ پسندیدم:)
  • ۷ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۲۹ شهریور ۹۸

    شب نوشت اختتامیه سال😁


    1

    اصولا ریکواستای پیج شخصیمو نگاهم نمیکنم..یا مرد آشنان و من مرد تائید نمیکنم

    یا دخترن و دلم نمیخواد ریختشونم ببینم😂و یا ناشناسن یا ندیدم و نشناختم..

    خلاصه که همیشه یه رقم بالاییه که نه میشه رد کرد نه قبول

    امشب اتفاقی یکی از فنچای زمان دبیرستان دیدم(فنچ یعنی از لحاظ رشد منطقی در دوران کودکی و احساسی موندن)که پروفایل دونفره و..

    دردسرتون ندم قبول کردم و دنبالش کردم و بلافاصله اکسپت کرد..

    تمام پیج قربون صدقه پسره رفته بود هیچ(چیه این شوهراتونو انقدر تحویل می گیرید پرروشون میکنید؟:|من بی تو تمامم آسفالتم هیچم!)

    حالا اینش باحال بود پست تولد 20 سالگیش زده بود انگار همین دیروز بود شمعهای یک سالگیمو فوت میکردم و...

    بقیشم ربط داده بود به پسره،میخواستم بگم دمت گرم یک سالگیتم یادته؟:|از عشق به هذیون نویسی افتادین:|

    به طرز عجیبی این فنچامون زودتر از همه هم مزدوج شدن و ببینیشون جوری قیافه زنای باتجربه ی جا افتاده میگیرن که میگی اینا چندتا بچه عروس کردن:|

    #جوگیر_نباشیم



    2

    دیروز دیدم یکی از بچه های دانشگاه کلیپ گذاشته با یه پسره بعد همو میبوسن

    میگم به سلامتی نامزدته؟

    میگه نه هنوز داریم رسمیش میکنیم،اصلا مرز های رسمیت پیش نگاهم دریده شد:|

    بعد جالبه به طرز خنده داری متوجه شدم ترم پیش که همه فکر میکردن من نامزد دارم:|چرا آخه؟

    از پرتی من به مسائل و اطراف این نتیجه گرفتن؟یا احتمالا پیش خودشون فکر کردن همچین لعبتی(بخوانید داف😁) مگه میشه تور نشده باشه؟😅😎

    #اعتماد_به_سقف

    #دوستان_رسمی



    3

    به بهانه روز مردو پدر خیلی حرفا زدین بزارین منم بگم

    خوبه یکم در این مواقع خوددار باشیم، تا حالا دیدین اینایی که چندسال از ازدواجشون گذشته این همه شلوغ بازی اغراق آمیز داشته باشن و از سی صد زاویه عکس بزارن؟نه!یا اونام تب تندی داشتن و از شور افتادن بعد یه مدت

    یا به شعور رسیدن که زندگی شخصی عاشقانه ها و.. شخصیه وبس!(مورد داشتیم عکس از لاک زدن ناخنای پاش توسط پسره عکس گذاشته)

    خطابم به روز پدرم هست،به این فکر کنید که بعضیا پدر از دست دادن..و اینکه این همه مجازی و... شلوغ بازی کنین جلو مردم چه فایده ای داره؟

    و هر دو گروه بترسید از آه حسرت بترسید ازین خوش به حالش ها..(گرچه بنظر من خیلی وقتا حتی حال بهم زنه:|)

    روز مادر خیلی شلوغ کردن(بگذریم نمیدونم پدراشون میدونستن عکس زناشون گذاشتن تو فضا مجازی یا نه؟:دی)

    خیلیام عکس سنگ قبر گذاشتن،

    قدر داشته هاتونو بدونید و لازم نیست داد بزنید.

    #خصوصی_شناسی



    +و در آخر،قسمت نشد یا دقیق تر لایق نبودم امسال برم اعتکاف،اونایی که حرمید این روزو یا اعتکاف،سال تحویل به یاد ماهم باشید:)

  • ۱۵ پسندیدم:)
  • ۶ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • سه شنبه ۲۸ اسفند ۹۷

    من همینم


    میگن جنس خانما حرف زدن دوست داره،دوست داره وقتی کوچکترین دردی سختیی غمی داره بیان کنه..

    دروغ چرا؟ولی من خیلی مغرورم که بزارم کسی بدونه احساس ضعف دارم، بدم میاد بهم بگن 

    چته، حالا چت شده،عجب..

    میدونید جنس همدردیا برام جذاب نبوده،نه طعنه برانگیزاشون نه مهربانشون،هیچوقت به طعنه ها اجازه ندادم و مهربونارم باور نکردم، حرفای کلیشه ای احترام و عزیز بودن و هیچوقت باور نکردم، بیشتر از جذابیت ازین حرفا فراریم.حتی برام صورت خوشی ندارن، اونایی با من زیاد در ارتباط بودن میدونن..

    شاید بشه گفت سردی، شاید غرور شایدم واقع بینی..

    هیچوقت سعی نکردم زخم و غم و دردمو بگم،هربار یه خب که چی بزرگ اومده تو ذهنم..

    دروغ چرا منم مثل هر آدمی وسوسه میشم از روزایی که زیر سرم گذروندم یا از وقتایی که تب دارم و بی جونم بگم..

    عمیقا غلیظ.. منم گاهی بدم نمیاد یکی تواین وقتا ناراحتم باشه و ...

    دروغ،چرا گاهی خیلی قشنگه از بعد احساسی.. هرچند عاقبت مثل دو سه هفته پیش نتیجش فقط تعریف کردن یه حرف طنزه از خانمی که برام سرم میزد..

    زندگی یادت میده از بعد عقلت ببینی، همون خب که چی بزرگی که هربار توی هرموقعیتی چه مریضی چه سختی برام پیش میاد و بگم چرا میخوای برات دل بسوزونن؟کما اینکه میدونی نمیسوزونن،چرا خودتو کوچیک کنی چرا بزاری ضعفتو بدونن چرا راه تحقیر یادشون بدی چرا...

    میگه:خودت باش،بریز بیرون

    میگم خود من همینم،همینقدر ساکت،هم فریادم هم سکوت،هم احساسم هم بی رحم،هم قویم هم شکننده،هم لطیف و هم زمخت،هم ساده هم پیچیده،من همینم اجتماع این همه تضاد



    +هیچ ایده ای ندارم چرا نوشتم،ولی میدونم که خوبم..

  • ۱۱ پسندیدم:)
  • ۱۰ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۲۶ اسفند ۹۷

    روزنوشت


    1

    برای بچه هایی که عازم سفر راهیان نور بودن بروشور طراحی کردم که در طول مسیر همخوانی شعر و مطالعه داشته باشن
    به فاطمه میگم تا اخرین لحظه هرجا دیدی خلوت کردن دارن گریه میکنن میری این بروشورارو میکنی تو چشمشون میگی برا طراح اینا دعا کنین😂


    2

    داداشم مشغول یه بازی اینترنتی بود(پابجی)
    رفتم گوشی بابامو ازش بگیرم داشت بازی میکرد گفت صبر کن
    نگاه کردم دیدم دختره😐
    گفتم دختری؟خجالت نمیکشی؟
    گفت نه انقدر  خوبه تاحالا کلی مخ زدم،جون گرفتم😐😓

    3

    داشتم کلیپ قبل و بعد عروسای شبنم نظیف میدیدم داداشمم اومد دید
    یه آن دادش دراومداز تعجب
    گفت:به خدا شوهری که اینجوری گیر آدم بیاد از گوشت سگ نجس تره
    😂😂😂
    اصلا من برم خواستگاری همونجا دوبار با کیسه میسابمش بعد حرف میزنم😂😂


    4

    دوشب پیش ساعت10:30 کارام تموم شد اومدم پایین
    دیدم مامانم یه کاغذ گذاشته رو اپن با این متن:دخترم لطفا ظرفارو بشور خیلی خسته ایم
    ازونجایی خسته بودم به رو خودم نیوردم خوابیدم که داداشم اومد و گیر که بشور
    بعد رو کاغذ نوشته بود:نشست مامان گرفت خوابید گفت به من چه
    بعد اومده بود مثل همیشه بگه بیا ازخونه بندازیمش بیرون 😒
    که نمیدونم چی شده بود پشیمون شده بود خط زده بود😐


  • ۱۶ پسندیدم:)
  • ۸ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • شنبه ۱۸ اسفند ۹۷

    یا من شبیه کوه برفی سرد و سنگینم؟


    دلتنگی همیشگی نیست..

    قلب هم شبیه لباس،

    روزی برای خریدارش جا باز میکند..


    +شده دلتون بخواد زمین دهن باز میکرد میرفتید تو زمین و ازین حس گناه لعنتی راحت شید؟ من چندساله ...

    +فراتر از کسی رو نداشتن برای دردهای همیشه نگفته ات،قضاوت های مضحک و ابتدایی و چرندی مثل شکست عشقیه!

  • ۱۳ پسندیدم:)
  • ۱۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۳ اسفند ۹۷

    اولین باره که..

    اولین باره که دارم برات مینویسم..
    شاید چون این اولین باره شجاعتشو پیدا کردم..
    که بگم دختری مثل من که از نظر خیلی ها در مورد عشق و علاقه کوه یخه، هواتو...


    نمیدونم الان کجایی!سرکاری؟درس میخونی؟یا مثل من زده به سرت؟
    نمیدونم چه شکلی هستی یا اسمت چیه،
    ولی میدونم  دلم برات...


    نمیدونم کی میبینمت،نمیدونم کی توی همین اتاق میشینی روبه روم و با لبخند نگام میکنی..
    و منی که تصمیم گرفتم دیگه برگه دستم نگیرم یه نفس همه شرایطمو بگم تا چیزی از یادم نره..
    و آخرش که نفس کم آوردم با اضطراب نفسمو بدم بیرون و با لبخند دلنشینت ناخودآگاه لبخند بزنم و بگم:حالا شما بفرمائید.
    که تو بگی وبگی و من هول بپرم وسط حرفت و بگم راستی اینم میخواستم بگم که..
    و تویی که حالا خندت گرفته گرم تر از قبل پذیرای چشمام باشی،


    نمیدونم کی اونروز میاد که  منتظرم بیای یا شمارتو بگیرم بعد سلامت عین بچه های ذوق زده با هیجان از زمین و اسمون و ستاره هاش بگم برات ..
    نمیدونم کی میاد اونروز که توی آیینه خودمو نگاه کنم و ذوق کنم...دل تو دلم نباشه که بیایی و برق عشق و تحسین نگاهت،لبخند همیشه گرمت دلمو زیر و رو کنه.


    نمیدونم کی میرسیم به هم..
    اما حالا عمیق تر از وقتی که خواستم برات بنویسم،دلتنگتم..


  • ۱۴ پسندیدم:)
  • ۲۴ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • جمعه ۹ آذر ۹۷

    شب نوشت

    1

    حدیث داریم از غیر معصوم:
    مرد باید جورابش تا زانو باشه!حرفم نباشه!
    اصلا خودتون حس بدی ندارین کفش کالج یا اسپرت پا میکنین بی جوراب؟:|
    شلوارتونم کوتاه تر می خرید،لابد اون چند سانت پاتون رو هم میزنید؟:|
    ✋:|یعنی انواع خاک های حاصل خیز و غیر حاصل خیز


    2

    یه مدت هر چندوقت یبار بهم زنگ میزنن میگن این تبلیغ برا شماست و...(این و... یعنی بقیش تو ذهنم نمونده:|)
    وهربار من میگفتم نه،ازونجایی که زودم یادم میره هیچی یادم نمیموند..
    تا دیروز دوباره زنگ زد یکی جواب دادم تا گفت تبلیغ پریدم وسط حرفش گفتم اقا این تبلیغ کجاست دقیقا؟
    بیچاره گرخید گفت مخدوشه یکم شاید من بد خوندم
    گفتم خب کجاست گفت خیابان نمیدونم چی چی(اینم حتی یادم نموند:|)
    گفتم خب نه کجا شهرش؟گفت سیرجان:|گفتم نه اقا من اصلا سیرجانی نیستم..
    قطع کردم خالم که دقیقا از وسطای حرف من از خنده سرخ شده بود پرسید حالا تبلیغ چی بوده؟
    یکم فک کردم گفتم:اا نپرسیدم از نفر بعدی که زنگ زد میپرسم تبلیغ چی هست😁✌


    3

    فردا صبح باید  برم آزمایش..
    مامانم اولین بار امشب برام انار دونه کرد
    گذاشتم کنارم.اومدم بخورم گفتم من ازمایش دا...
    نزاشت بگم گرفتشون بعدم گفت نه برات خوب نیست:|خودش خورد
    انقدرم گرسنم شده که همه چیو غذا میبینم:|
    تازه قبلشم باشگاه بودم فقط دوتا کیک و چایی خوردم از ناهار تاحالا:|


  • ۱۳ پسندیدم:)
  • ۲۱ ديدگاه
    • بهارنارنج :)
    • يكشنبه ۲۰ آبان ۹۷