غرق خواب بودم..سرمم درد میکرد.ربع ساعتی میشد که به بدبختی خوابم برده بود..
_سمیرا؟!
تکونم داد
_سمیرا پاشو کار مهم دارم؟!
این گودزیلا(دختر عمم/دوم دبستان) اینجا چیکار میکنه؟:/
_سمیرا!!!؟
ای سمیرا و درد سمیرا مرض کوفت زهرمار..خدایا چرا نمیزارن من بخوابم
_اه پاشو دیگه!!!!
+هان؟!
_پاشو کار دارم امروز دوستم مدرسه نیومده بود گفت بهش زنگ بزنم بگم تکلیف هفته آیندمون چیه!!
من با صدایی خفه وچشمانی بسته:خب من چیکارکنم؟برو به مامانت بگو..
_مامانم حالش خوب نبود بابام مارو اورده اینجا..پاشو دیگه حیاتیه خیلی مهمه!
+اه خب من چیکار کنم خب؟
_گوشیتو بازکن زنگ بزنم بهش بگم قول دادم
خداا:'(:'(بالاخره چشمامو باز کردم
+تاراo_Oبیار این کوفتیو باز کنم زنگ بزنی..
گوشی و باز میکنم براش شکلک در میاروم و گوشیو میدم دستش..باز میوفتم رو بالش بلکه خوابم ببره..
نه خوابم نبرد آخ سرم خدا
_الوو؟!سلام خانم---من با بهنوش کار دارم..خوابه؟!!من کارم مهمه فوتی میشه بیدارش کنید؟...نه نه قول دادم یه چیزیو بهش بگم..ممنون..
الوو؟سلام بهنوش خوبی؟..گفتی امروز نیومدی بهت زنگ بزنم بگم تکلیفمونو..آره آره..زنگ زدم بگم خانم هیچ مشقی نداد
من:|
یعنی دراون لحظه دلم میخواست با دستای خودم خفش کنم گودزیلارو..
نه خدایی اینا آدمن؟؟؟:|