1
داداش موتورو برداشت تا هندل(هندل دیگه؟؟)زد روشن نشد باز زد نشد..بعدباز که زد آب از یه جایی نزدیک اگزوز خارج شد..
بعد از مسخره کردن اون بچه وگفتن جمله خجالت بکش با این سنت:)))
(اصلا هم معصوم و مظلوم نیست:|)
بابا از موتور پیادش کرد و بعد از بررسی ها متوجه شد یکی اگزوزو تا خرخره پر آب کرده:|
بعد مادربزرگ کلی خندید گفت بر شیطون لعنت دیدم این پسره محمدرضا(پسر پسرعموم3سالشه)شلنگ برداشته
بچه گودزیلا شلنگ انداخته بود تو اگزوز موتور:|
بابام گفت تقصیر شیطون چیه فحش میدی مادر:))
یاد اون جوک افتادم که میگفت یکی یکاره بدی میکنه میگه لعنت بر شیطون!شیطونم میگه لعنت بر پدرت بیشعور تقصیر من چیه:)))
2
به بچه های خاله بزرگیم میگیم شلغما:|:))راستش نمیدونم از کجا شروع شد ولی مشهور شدن به شلغما!
_کجا بودین
+پیش شلغما
-کی اومد؟
+خاله و شلغما:))
شلغم بزرگه که پسر خالمه به تیر برق گفته برو داداش من هستم:))
بعد تصور کنید با این قدش رفته بود روی تاقچه پشت پنجره بالاترین نقطه یه میخ زده بود گوشیشو آوریزون کرده بود:|
احتمالا میخه یه جایی تو سقف بوده!
خواب بوده و گوشیش زنگ میزنه و یهو میپره میره بالا گوشی برداره سرش گیج میره و ضربه مغزی میشه:|
الهیی که به حق همین ماه مبارک همه سالم باشید وبرای کسی اتفاق تلخ نیفته خصوصا از نوع ضربه مغریش
اصلا کاری به اینا ندارم حیثیتمونو به باد میدیم:))چنان پرت میزنیم که تا آخر عمر سوژه شیم:)))
ازین که نصفه شب پامیشد میزد توسر پسردایی و پسرخالم میگفت از جلووووووو نظاااام بگذریم:|
ما همه نگران بالا سر مریض..
دکتر:اسمت چیه؟؟
پسر خاله:من؟ساندویچ
آقا اتاق ترکید:))
دکتر:اسمت ساندویچه؟؟
پسرخاله:آره
پسردایی درحالی که دلشو گرفته:دکتر ذکر کنید ساندویچه شلغمه:))))
خیلی وقته میگذره..الان زن و بچه داره ولی هنوز بهش میگیم ساندویچ:))
3
رفتم طی یه حرکت خداپسندانه برا زینبم کارت بزنم که دستمو گرفت پیچوند:))
من:آخ زینب..دستم شکست!
_من خودم میزنم..حساب میکنم
+باشه باشه آخ وحشی شکستیش بابا به خدا حساب نمیکنم!
_میگم خودم حساب میکنم..مسخره بازی در نیار
باورنمیکرد نمیخوام براش کارت بزنم..هنوز محکم گرفته بود دستمو
+روانی میگم حساب نمیکنم برات ولم کن..آخ از هستی ساقط شی:|
بعد که قشنگ دستمو شکست
_تا توباشی نخوای منو بووق فرض کنی گفتم خودم حساب میکنم..
من با یه دست شکسته:|وخشمگین..
+برا منم بزن:|میمون:|خوبی به تو نیومده:|
