1

هما:راستی سمیرا مادربزرگ معصومه فوت شده؟

+اا آخی..خدا بیامرزدش..

_مرسی،ان شاءالله بقای رفتگان شما باشه

:|

هما؟تو نمیخواد ادبی حرف بزنی باشه؟:|


2

داداش میخواست بره پول میخواست مامانم نبود

اومد تواتاق من بپرسه

من:به دنبال شیخ الرئیس آمده ای؟

_تو میدانییی؟

+ساعتی پیش اینجا بود..نگرد برات نزاشت فکر کنم:|

_اه:|

(با لحن تبلیغ پرژک بخونید)


3

مرسی ازون دوست خاموشی که کامنت گذاشته بود ناشناس طور..

عرض کنم خدمتتون من بعد این همه سال هنوز میخوام برم بابت معدم دکتر بابام تازه میگه:مشکلت چیه،براچی میخوای بری دکتر؟چرا انقدر به خودت تلقین میکنی؟

یاد اون برنامه رادیویی افتاد پسره زنگ زد پدر دختره گفت میخوام برا امر خیر مزاحم شم!

پدره گفت من دختر عروسی ندارم

*چرا اقا دخترتون فرشته!

_اا؟مگه چندسالشه؟

*26کارشناسی ارشد میخونن

_ااا؟باریک الله.ببخشید رشتش چیه؟:))


سلامتی همه پدرا صلوات بفرستید:)